وبلاگ شخصی پویا بخشی |
3 ـ بیست و چهارم ذیحجه:
الف ـ در سال ششم هجری و در چنین روزی بود که ماجرای مباهله اتفاق افتاد. مسیحیان نجران پس از مدت ها گفت و شنود و بحث با پیامبر اکرم درنهایت، ایمان نیاوردند و با اینکه منطق شان موفق نبود اما دست از لجاجت و تعصب برنمیداشتند تا اینکه این آیه به عنوان دستور خداوند به پیامبر نازل شد : قل تعالوا ندع ابنائنا و ابنائکم و نسائنا و نسائکم و انفسنا و انفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنة الله علی الکاذبین ( 61 / آل عمران ) یعنی: بگو بیایید تا فرا بخوانیم ــ و جمع کنیم ــ ما فرزندان خود را و شما فرزندان خود را ، ما زنان خود را و شما نیز زنان خود را و ما خویش خویش ( یعنی کسی که به منزله ی خودمان یا نزدیکترین فرد به ماست ) را و شما خویش خود را و دعا و نیایش کنیم و لعنت ــ و عذاب ــ الهی را برای دروغگویان بخواهیم.
مباهله از ریشه ابتهال به معنای مناجات و دعا کردن است اما در اصطلاح، یک نوع مبارزهای است که به هرحال یکی از طرفین از بین خواهد رفت. شاید به زبان امروز بهترین تعبیر برای آن همان دوئل باشد. مسیحیان نجران پذیرفتند و در روز موعود ، زنان و مردان نجرانی به اتفاق فرزندانشان و با تمام عشیره و بستگان خویش گردآمده بودند و شاید انتظار میکشیدند که همه ی مسلمانان اعم از مهاجرین و انصار با زنان و فرزندانشان وارد این کارزار شوند، ناگهان دیدند پیامبر اکرم در حالی که حسین را در آغوش دارد و دست حسن را در دست دیگر گرفته است، وارد شد و علی علیه السلام دوشادوش آن حضرت و یک قدم عقب تر حرکت می کند و فاطمه زهرا نیز پشت سر آنها در حرکت است.
همین که رهبر مسیحیان نجران این صحنه را دید عقب نشینی کرد و به یاران خود گفت: من عذاب الهی را در مورد خودمان میبینم و لذا تن به این مباهله در نمیدهم . آری... اعتماد به نفس پیامبر اکرم و اعتقاد راسخش به حقانیت خویش، آنان را شکست داد و دست از پا درازتر به خانههایشان برگشتند.
ب ـ از جمله حوادث دیگر که مربوط به روز 24 ذیحجه است، هرچند سال آن به دقت مشخص نشده است ماجرای کسا و نزول آیه ی شریف تطهیر است. حتماً حدیث کسا را خواندهاید و حتماً اصطلاح پنج تن آل عبا را نیز شنیدهاید. این ماجرا مربوط به روزی است که پیامبر به خانه زهرای اطهر میآید و چون احساس ضعفی در بدن میکند از دخترش میخواهد که رواندازی رویش بیاندازد. پیامبر در همان وضعیت بود که حسن و حسین وارد خانه شدند و به مادر گفتند: که بوی خوش جدمان رسول الله را احساس میکنیم. آیا او میهمان ماست ؟ مادر پاسخ مثبت داد و آنها را به سمت پیامبر هدایت کرد و آنها در آغوش پیامبر جا خوش کردند. لختی بعد امیر مؤمنان آمد و همان گفتگو حاصل شد و او نیز پس از کسب اجازه از محضر رسول خدا به جمع خدائی آنان پیوست و آنگاه زهرای اطهر نیز چنان کرد. چون تعداد این 5 تن کامل شد و جمع ملکوتی شان جمع شد، جبرئیل نازل شد و این آیه را که به عنوان آیه ی تطهیر معروف است بر رسول خدا تلاوت کرد: انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا ( 33 / احزاب ) یعنی: به درستی که خداوند اراده کرده است که پلیدی را از شما اهل بیت دور گرداند و شما را پاک و پاکیزه قرار دهد.
این آیه نشان میدهد که منظور از اهل بیت همین تعداد و فرزندان آنان هستند نه آنگونه که بعضی گفتهاند هر کس در خانه پیامبر باشد از جمله زنان دیگر مثل حفصه ، عایشه ، ام سلمه و … نیز جزو اهل بیت به حساب آیند. ج ـ حادثه ی دیگری که در این روز اتفاق افتاده و خود آغاز و مبدأ تاریخ هجری است، ورود پیامبر اکرم به همراه علی علیهم السلام و سایر همراهان به مدینه است. در تاریخ می خوانیم که پیامبر اکرم همراه با ابوبکر از مکه هجرت کردند و به قصد مدینه از دیار خویش خارج شدند. وقتی از دست قریشیان نجات یافتند، در یک روز دوشنبه به منطقه ای به نام قبا در نزدیکی مدینه رسیدند و آنجا اتراق کردند و منتظر حضرت علی و کسانی که وی مأموریت داشت آنان را با خود بیاورد ماندند. آنان چند روزی آنجا بودند تا اینکه علی علیه السلام به اتفاق فاطمه زهرا و مادر خود یعنی فاطمه بنت اسد و سایر همراهان به آنان ملحق شدند و سپس همگی به اتفاق هم به سمت مدینه راه افتادند و در چنین روزی به مدینه وارد شدند. مسجد قبا به عنوان اولین مسجدی که در اسلام ساخته شده است یادآور چند روز حضور پیامبر اکرم در این منطقه است که آیه ی قرآن نیز در باره ی آن چنین نازل شده است: لا تقم فیه ابدا لمسجد اسس علی التقوی من اول یوم احق ان تقوم فیه فیه رجال یحبون ان یتطهروا والله یحب المطهرین ( توبه / 108 ) یعنی: هرگز در آن ( یعنی مسجد ضرار ، به عبادت ) نایست. مسجدی که از روز نخست بر پایه ی تقوی بنیان نهاده شده شایسته تر است که در آن عبادت کنی. در آنجا مردانی هستند که دوست دارند پاکیزه باشند و خداوند پاکیزگان را دوست دارد.
4ـ بیست و پنجم ذیحجه:
این روز نیز از جمله روزهای به یادماندنی و پر شکوه این ایام است. زیرا:
الف ـ در چنین روزی بود که سورهی مبارکهی «هل اتی» یا «انسان» یا «دهر» در مورد این خاندان گرامی نازل شد. ماجرا چنین بود که چند روزی حسن و حسین بیمار شده بودند. روزی پیامبر با بعضی از اصحاب برای عیادتشان به منزل علی و فاطمه رفت و به علی فرمود: ای ابوالحسن خوب است برای شفای فرزندانتان نذری کنید؟ پدر و مادر دلسوز و نیز فضه که خادمه ی آن سرا بود، نذر کردند که اگر آن دو شفا یابند سه روز روزه بگیرند. پس از شفا یافتن آن دو، هنگام ادای نذر رسید و آنان ادای نذر خود را آغاز کردند. بعضی از روایات می گویند که خود حسن و حسین نیز در این روزه داری با آنان مشارکت کردند. به هر حال از آن جایی که غذای مناسبی در منزل نداشتند، حضرت علی سه من جو قرض کرد و آن را آرد نمود. فاطمه یک سوم آن را نان پخت و برای افطارشان آماده کرد. روز اول مسکینی به در خانه آمد و طلب نیاز کرد و آنان قرص های نان را که برای افطار آماده کرده بودند و تنها غذایشان بود را به وی دادند و خود با آب افطار کردند و با آب سحر گاهی به استقبال روز دوم رفتند. روز دوم و سوم نیز یتیم و اسیری به نیاز آمدند و آنان تمامی تنها جیرهی غذائی خود را به آنان دادند.
عجیب است رفتار این خانواده… باور کنیم که اینان اسوه های مهربانی و در عین حال صبوری بوده اند. اگر با شرایط خاص خود غذای خود را با آنان تقسیم می کردند و یا حتی هیچ به آنان نمی دادند نه عقل و نه دین و نه منطق آنان را ملامت نمی کرد؛ اما چنین نکردند و تمام دارایی خود را در حالی که خود بدان نیاز داشتند در راه خدا انفاق کردند. اصلاً معنای ایثار همین است. ایثار یعنی چیزی که خود بدان به شدت نیاز داری برای خدا به برادر مؤمنت بدهی... .
به هر حال روز بعد علی علیه السلام دست دو فرزند دلبندش را گرفت و نزد پیامبر رفتند. چون پیامبر آنان را دید، مشاهده کرد که از شدت گرسنگی می لرزند. رسول اکرم به شدت ناراحت شد و فرمود: دیدن این حالت شما بر من بسیار گران است. سپس برخاست و به اتفاق آنها به خانه ی زهرا رفتند و دیدند که وی در محراب عبادت ایستاده و از شدت ضعف و گرسنگی چشمانش گود افتاده و شکمش به پشتش چسبیده است. در این لحظه که بر پیامبر بسیار سخت می گذشت، جبرائیل آمد و به پیامبر عرض کرد که خداوند به خاطر این خاندان به تو تهنیت می گوید و آنگاه سوره ی دهر را تقدیم او کرد. آیات 5 تا 22 از این سوره مربوط به این ماجرا و در توصیف این خاندان پاک است. اما آنچه دقیقاً به همین واقعه اشاره می کند این آیات است: یوفون بالنذر و یخافون یوماً کان شره مستطیرا.. و یطعمون الطعام علی حبه مسکیناً و یتیماً و اسیرا .. انما نطعمکم لوجه الله لا نرید منکم جزاءً و لا شکورا ( دهر / 7 تا 9 ) آنان ( نیکان که صحبتشان بود ) به نذر وفا می کنند و از روزی می ترسند که شر آن فراگیر است.. و غذای خود را با آنکه به آن علاقه ــ و نیاز ــ دارند به مسکین و یتیم و اسیر اطعام می کنند.. ما فقط برای خدا شما را اطعام می کنیم نه پاداشی از شما می خواهیم و نه سپاسی..
ب ـ اولین جمعه ای که حضرت علی علیه السلام نماز جمعه اقامه کردند و برای مردم خطبه خواندند مصادف با چنین روزی بود.. یعنی بیست و پنجم ذیحجه..
شیعیان !! با این همه قدر و شأن ... آیا جا ندارد به این خاندان و ولایت این بزرگان ببالیم.... ؟ دعا کنیم شیعه بمانیم و فرزند گرامی شان را زیارت و یاری کنیم... [ یکشنبه 89/8/30 ] [ 10:49 عصر ] [ پویا بخشی ]
چرا هفته ی ولایت .. ؟
این روزها یعنی روزهای 18 تا 25 ذیحجه از بهترین و باشکوهترین روزهای تاریخ است . شاید بتوان ادعا کرد به جز مبعث پیامبر اکرم، هیچ روزی به عظمت و الهامبخشی این ایام خجسته به ویژه عید غدیر خم نرسد. در این ایام، فرشته وحی حد اقل هفت بار بر پیامبر نازل شده و به مناسبت حوادثی که در موضوع ولایت و تبیین جایگاه اهلبیت عصمت و طهارت پیش آمده، آیاتی نازل کرده است. بیایید ضمن مروری بر اتفاقات این روزها، دلیل نامگذاری این هفته به هفته ی ولایت را رهگیری کنیم.
1 ـ هجدهم ذیحجه :
صرف نظر از تاریخ قبل از اسلام که این روز را روز تعیین یوشع بن نون به عنوان جانشین حضرت موسی کلیم الله، و تعیین شمعون به عنوان جانشینی حضرت عیسی روح الله، و جانشینی آصف بن برخیا برای حضرت سلیمان پیامبر و همینطور روز پیروزی حضرت موسی بر ساحران بنی اسرائیل دانسته اند ، در اسلام این روز را با خصوصیتهای زیر میشناسیم. البته هرکدام از موارد زیر به تنهائی درخور بحثی مفصل است که فعلاً من در صدد ذکر حوادث تاریخی هستم نه بیان اهمیت این حوادث و تجزیه و تحلیل آنها.
الف ـ در سال دهم هجری و در راه بازگشت پیامبر اکرم از حجة الوداع ، ابتدا آیه 67 مائده نازل شد که خداوند به پیامبرش چنین امر کرد: یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته والله یعصمک من الناس.. یعنی: ای رسول! آن چه که از ناحیه ی پروردگارت بر تو نازل شده را به مردم ابلاغ کن. اگر چنین نکنی رسالت او را ادا نکرده ای و خداوند تو را از ــ دست ــ مردم حفظ می کند .. این چه دستوری است و آن مأموریت ویژه چیست که معادل همهی دوران رسالت نبی اکرم ارزش دارد؟ چه موضوع پراهمیتی است که اگر انجام نمیشد، 23 سال زحمت و تلاش آن حضرت مساوی با هیچ بود؟
ب ـ غدیر به معنای گودال یا محل فرورفته ای است که محل تجمع آب باران است. به هر حال پیامبر در چنین محلی که به نام غدیر خم شناخته می شد دستور توقف داد. کاروان که بنا به نقلی آن سال حدود یکصدهزار نفر بودند، ایستاد. پیامبر صبر کردند تا آن عده از کاروانیان که جلوتر رفته بودند، نیز برگردند و در آن محل گردهم آیند. سپس ماجرای انتصاب علی علیهالسلام و معرفی وی به ولایت پرداخت.. ماجرایی که کم و کیف آن را همه میدانید .
ج ـ سپس این آیه نازل شد: الیوم یئس الذین کفروا من دینکم فلا تخشوهم و اخشون الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا .. ( مائده / 3 ) یعنی: امروز کافران از دین شما ــ به خاطر استحکام و دوام آن ــ نا امید شدند پس از آنان نترسید و از من بترسید. امروز دین شما را به کمال رسانیدم و نعمت خود را بر شما تمام کردم و اسلام را ــ به عنوان ــ دین شما برگزیدم..
دقت کنیم تا قبل از ماجرای غدیر، پیامبر توسط خداوند تهدید میشد که اگر آن مأموریت ویژه را انجام ندهی اصلاً رسالت و وظیفه خود را انجام ندادهای ولی چه میشود که به محض معرفی علی علیهالسلام این آیه نازل میشود که امروز دینتان را کامل کردم …؟
د ـ موضوع دیگری که در این روز و پس از این ماجرا پیش آمد این بود: همین که داستان انتصاب امیر مؤمنان به جانشینی پیامبر میان مردم پخش شد، مردی از مسلمانان به نام لقمان بن حارث فهری خدمت پیامبر رسید و با اعتراض گفت: گفتی ایمان بیاورید آوردیم ؛ گفتی نماز بخوانید خواندیم ؛ گفتی جهاد کنید جهاد کردیم ؛ گفتی حج انجام بدهید انجام دادیم و… این دیگر چه وضعی است که امروز این جوان را به عنوان مولای ما میگماری و معرفی میکنی ؟ آیا این میل خودت بوده است یا دستور پروردگار ؟ پیامبر فرمود: این اراده ی خدا و دستور او بوده است. لقمان با عصبانیت پشت کرد که برود و در هین حال این آیه را میخواند: اللهم ربنا ان کان هذا هو الحق من عندک فامطر علینا حجارة من السماء یعنی: خدایا ! ای پروردگار ما ! اگر این کار، حق است و از ناحیه ی تو مقرر شده بارانی از سنگ بر ما فرو فرست..
ناگهان سنگی از غیب رسید، به سرش خورد و بیجان بر زمین افتاد … طولی نکشید که جبرئیل آمد و سوره ی معارج را نازل کرد که چنین آغاز می شود: سئل سائل بعذاب واقع .. لیس لوقعتها دافع.. من الله ذی المعارج.. یعنی: درخواست کنندهای عذابی را درخواست کرد که واقع خواهد شد ــ و بر سرش آمد ــ عذابی که هیچ چیز جلودار آن نبوده و نیست.. از ناحیه ی خداوند که صاحب آسمان هاست..
2 ـ بیست و یکم ذیحجه:
در این روز و بنا به نقلی در سال ششم هجری بود که ماجرای خاتم بخشی امیر مؤمنان پیش آمد و آیهای صریح ، او را به ولایت مؤمنان معرفی کرد. ماجرا چنین است: علی علیه السلام در مسجد مشغول نماز بود که سائلی وارد شد و از حاضران تقاضای کمک کرد. ظاهراً کسی به آن فقیر کمک نکرد تا اینکه به علی رسید که در نماز و در حال رکوع بود . علی علیه السلام با اشاره به انگشت کوچکشان که انگشتری در آن بود به فقیر فهماند که میتواند انگشتر را از دست وی درآورد.. و سائل نیز چنان کرد تا با فروش آن به بعضی از مشکلات خود رسیدگی کند. پس این آیه بر رسول خدا که در مسجد حضور نداشتند نازل شد: انما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنو الذین یقیمون الصلاه و یؤتون الزکاه و هم راکعون ( 55 / مائده ) یعنی: سرپرست شما فقط خداست و رسول او و همینطور کسانی که ایمان آوردهاند؛ آنان که نماز برپا میدارند و در حال رکوع زکات ( صدقه ) میدهند.
جالب است که وقتی این حادثه اتفاق افتاد، رسول خدا در صحنه نبودند و از اتفاق پیش آمده خبر نداشتند و چون این آیه نازل شد، آن حضرت جویای ماجرا شدند که اصحاب موضوع پیش آمده را برای ایشان نقل کردند. باز جالب است که یکی از اصحاب ریاکار پیامبر که گمان میکرد با ظاهرسازی میتواند به چنین جایگاه رفیعی دست یابد و مورد تمجید و ستایش خدا قرار گیرد، پس از این ماجرا بارها و بارها در نمازش صدقه داد و انگشتر بخشید و… اما نشد که نشد. البته بعضی این ماجرا را مربوط به بیست و چهارم ذی الحجه دانسته اند.
[ یکشنبه 89/8/30 ] [ 10:48 عصر ] [ پویا بخشی ]
|
اعمال مشترک دهه اوّل |
1ـ امام صادق(علیه السلام) مى فرماید: پدرم حضرت امام باقر(علیه السلام) به من فرمود: پسرم! در دهه نخست از ماه ذى الحجّه، هر شب میان نماز مغرب و عشا این دو رکعت نماز را ترک مکن: در هر رکعت سوره حمد و سوره قل هو الله را مى خوانى، پس از آن این آیه (آیه 142 سوره اعراف) را مى خوانى: وَ واعَدْنا مُوسى ثَلاثینَ لَیْلَةً، وَ أَتْمَمْناها بَعَشْر، فَتَمَّ میقاتُ رَبِّهِ و ما با موسى سى شب وعده گذاشتیم سپس آن را با ده شب دیگر تکمیل نمودیم به این ترتیب میعاد پروردگارش (با او) أَرْبَعینَ لَیْلَةً، وَ قالَ مُوسى لاَِخیهِ هارُونَ اخْلُفْنى فى قَوْمى، وَ أَصْلِـحْ چهل شب تمام شد و موسى به برادرش هارون گفت: جانشین من در میان قومم باش و (آنها را) اصلاح کن وَلا تَتَّبِعْ سَبیـلَ الْمُفْسِـدینَ. و از روش مفسدان پیروى منما. اگر چنین کنى، در ثواب حاجیان، و اعمال حجّ آنها شریک مى شوى.(1) 2ـ روزه گرفتن در نُه روز اوّل. در روایتى از امام موسى کاظم(علیه السلام) نقل شده است که هر کس نُه روز اوّل ذى الحجّه را روزه بدارد، خداوند ثواب روزه تمام عمر را براى او مى نویسد.(2) 3ـ ابوحمزه ثمالى از امام صادق(علیه السلام) نقل کرده است که آن حضرت، از روز اوّل تا عصر روز عرفه، پس از نماز صبح و قبل از نماز مغرب این دعا را مى خواند: اَللّـهُمَّ هذِهِ الاَْیّامُ الَّتى فَضَّلْتَها عَلَى الاَْیّامِ وَشَرَّفْتَها، وَ قَدْ بَلَّغْتَنیها بِمَنِّکَ خدایا این روزهایى است که برترى و شرافتش دادى بر سایر روزها و به لطف و وَرَحْمَتِکَ، فَاَنْزِلْ عَلَیْنا مِنْ بَرَکاتِکَ، وَاَوْسِعْ عَلَیْنا فیها مِنْ نَعْمآئِکَ، رحمتت مرا بدانها رساندى پس برکات خودت را بر ما فرو بار و از نعمتهاى خود در این روزها بر ما وسعت ده اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، وَاَنْ تَهْدِیَنا فیها خدایا من از تو خواهم که درود فرستى بر محمّد و آل محمّد و نیز خواهم که ما را دراین روزها به لِسَبیلِ الْهُدى، وَالْعَفافِ وَالْغِنى، وَالْعَمَلِ فیها بِما تُحِبُّ وَتَرْضى، اَللّهُمَّ راه هدایت و پاکدامنى و بى نیازى راهنمایى فرمایى و موفقمان دارى به انجام آنچه دوست دارى و موجب خشنودى تواست خدایا اِنّى اَسْئَلُکَ یا مَوْضِعَ کُلِّ شَکْوى، وَیا سامِعَ کُلِّ نَجْوى، وَیا شاهِدَ کُلِّ از تو خواهم اى جایگاه هر شکایت و اى شنواى هر سخن سِرّى و راز و اى حاضر در هر مَلاَ، وَیا عالِمَ کُلِّ خَفِیَّة، اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، وَ اَنْ تَکْشِفَ جمع و اى داناى هر نهان که درود فرستى بر محمّد و آل محمّد و بگشایى عَنّا فیهَا الْبَلاءَ، وَ تَسْتَجیبَ لَنا فیهَا الدُّعآءَ، وَ تُقَوِّیَنا فیها وَ تُعینَنا، در این روزها از ما بلا و گرفتارى را و مستجاب گردانى در آنها دعاى ما را و نیرو دهى به ما در این روزها و کمکمان دهى وَتُوَفِّقَنا فیها لِما تُحِبُّ رَبَّنا وَتَرْضى، وَعَلى مَا افْتَرَضْتَ عَلَیْنا مِنْ و موفقمان دارى پروردگارا بدانچه دوست دارى و خشنود گردى و بر آنچه واجب کرده اى بر ما از اطاعت خودت طاعَتِکَ، وَطـاعَةِ رَسُولِکَ وَاَهْلِ وِلایَتِکَ، اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ یا اَرْحَمَ و اطاعت پیامبرت و اهل ولایتت خدایا از تو خواهم اى مهربانترین الرّاحِمینَ، اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، وَاَنْ تَهَبَ لَنا فیهَا الرِّضا، مهربانان که درود فرستى بر محمّد و آل محمّد و در این ایام خشنودى خویش را به من ببخش اِنَّکَ سَمیعُ الدُّعآءِ، وَلا تَحْرِمْنا خَیْرَ ما تُنْزِلُ فیها مِنَ السَّمآءِ، وَطَهِّرْنا که براستى تو شنواى دعایى و محروم مکن ما را از خیرى که در این روزها از آسمان فرو بارى و پاکمان کن مِنَ الذُّنُوبِ یا عَلاّمَ الْغُیُوبِ، وَاَوْجِبْ لَنا فیها دارَ الْخُلُودِ، اَللّهُمَّ صَلِّ از گناهان اى داناى بر نادیدنیها و واجب گردان در این ایّام براى ما خانه جاویدان را خدایا درود فرست عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، وَلا تَتْرُکْ لَنا فیها ذَنْباً اِلاَّ غَفَرْتَهُ، وَلا هَمّاً اِلاَّ بر محمّد و آل محمّد و هیچ گناهى براى ما باقى مگذار جز آن که بیامرزى و نه اندوهى جز فَرَّجْتَهُ، وَلا دَیْناً اِلاَّ قَضَیْتَهُ، وَلا غائِباً اِلاَّ اَدَّیْتَهُ، وَلا حاجَةً مِنْ حَوائِجِ آن که بگشایى و نه بِدهى جز آن که بپردازى و نه غایبى جز آن که به ما برسانى و نه حاجتى از حاجات الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ اِلاَّ سَهَّلْتَها وَیَسَّرْتَها، اِنَّکَ عَلى کُلِّ شَىْء قَدیرٌ، اَللّـهُمَّ یا دنیا و آخرت جز آن که آسان و هموارش گردانى که براستى تو بر هر چیز توانایى خدایا اى عالِمَ الْخَفِیّاتِ، یا راحِمَ الْعَبَراتِ، یا مُجیبَ الدَّعَواتِ، یا رَبَّ الاَْرَضینَ داناى اسرار پنهان اى رحم کننده بر اشک دیدگان اى اجابت کننده دعاها اى پروردگار زمینها وَالسَّمواتِ، یا مَنْ لا تَتَشابَهُ عَلَیْهِ الاَْصْواتُ، صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ و آسمانها اى که صداها(ى بیشمار) بر او اشتباه نشود درود فرست بر محمّد و آل مُحَمَّد، وَاجْعَلْنا فیها مِنْ عُتَقآئِکَ وَطُلَقآئِکَ مِنَ النّارِ، وَالْفائِزینَ بِجَنَّتِکَ، محمّد و قرار ده ما را در این روزها ازآزادشدگان و رهایى یافتگان از آتش و نائل شوندگان به بهشتت وَالنّاجینَ بِرَحْمَتِکَ، یااَرْحَمَ الرّاحِمینَ، وَصَلَّى اللهُ عَلى سَیِّدِنا مُحَمَّد و نجات یافتگان بوسیله رحمتت اى مهربانترین مهربانان و درود خدا بر آقاى ما محمّد و وَآلِهِ اَجْمَعینَ، وَسَلَّمَ عَلَیْهِمْ تَسْلیماً.(3) آلش همگى و سلام بر همه آنان باد. 4ـ آن پنج دعایى را بخواند که به فرموده امام باقر(علیه السلام) خداوند آن را بوسیله جبرئیل براى حضرت عیسى(علیه السلام) هدیه فرستاد، تا در ایّام این دهه، آنها را بخواند. آن پنج دعا چنین است: (1) اَشْهَدُ اَنْ لااِلهَ اِلاَّ اللهُ، وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ، لَهُ الْمُلْکُ وَلَهُ الْحَمْدُ، بِیَدِهِ (1) گواهى دهم که معبودى جز خداى یگانه نیست که شریک ندارد از آن اوست فرمانروایى و خاص اوست ستایش هر چه خیر است الْخَیْرُ، وَهُوَ عَلى کُلِّ شَىْء قَدیرٌ. (2) اَشْهَدُ اَنْ لا اِلـهَ اِلاَّ اللهُ، وَحْدَهُ لا بدست اوست و او بر هر چیز تواناست (2) گواهى دهم که معبودى جز خداى یگانه نیست شَریکَ لَهُ، اَحَداً صَمَداً، لَمْ یَتَّخِذْ صاحِبَةً وَلا وَلَداً. (3) اَشْهَدُ اَنْ لا اِلـهَ شریک ندارد یگانه بى نیازى که همسر و فرزندى براى خود نگیرد (3) گواهى دهم که معبودى اِلاَّ اللهُ، وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ، اَحَداً صَمَداً، لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ، وَلَمْ یَکُنْ لَهُ جز خداى یگانه نیست که شریک ندارد یگانه بى نیازى که نزاید و نه زاییده شده و نیست برایش کُفُواً اَحَدٌ. (4) اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ، وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ، لَهُ الْمُلْکُ وَلَهُ همتایى هیچ کس (4) گواهى دهم که معبودى جز خداى یگانه نیست که شریکى ندارد از آن اوست فرمانروایى و خاص اوست الْحَمْدُ، یُحْیى وَیُمیتُ، وَهُوَ حَىٌّ لا یَمُوتُ، بِیَدِهِ الْخَیْرُ، وَهُوَ عَلى کُلِّ ستایش زنده کند و بمیراند و اوست زنده اى که نمیرد خیر بدست اوست و او بر هر شَىْء قَدیرٌ. (5) حَسْبِىَ اللهُ وَکَفى، سَمِعَ اللهُ لِمَنْ دَعا، لَیْسَ وَرآءَ اللهِ چیز تواناست (5) بس است مرا خدا و کافى است بشنود خدا صداى هر کس که دعا کند وراى خدا مُنْتَهى،اَشْهَدُللهِِ بِما دَعا،وَاَنَّهُ بَرىءٌ مِمَّنْ تَبَرَّءَ، وَاَنَّ لِلّهِ الاْخِرَةَ وَالاُْولى.(4) انتهایى نیست گواهى دهم براى خدا بدانچه خوانده است و این که بیزار است از هر که از او بیزارى جسته و براى خداست آخرت و دنیا. سپس حضرت عیسى(علیه السلام) پاداش فراوانى را براى صد مرتبه خواندنِ این پنج دعا ذکر فرمود.(5) مرحوم «علاّمه مجلسى» گفته است: اگر کسى هر روز هر یک از این پنج دعا را ده مرتبه بخواند (که در مدّت ده روز هر کدام را صد مرتبه خوانده است) به روایت عمل کرده است. البتّه اگر هر روز هر دعایى را صد مرتبه بخواند بهتر است.(6) 5ـ در هر روز از این دهه، این تهلیلات [لا اله إلاّ اللّه ها] را که از امیر مؤمنان(علیه السلام) نقل شده است بخواند و اگر روزى ده مرتبه بخواند بهتر است: لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ عَدَدَ الّلَیالى وَالدُّهُورِ، لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ عَدَدَ اَمْواجِ الْبُحُورِ، لا معبودى جز خدا نیست به شماره شبها و روزگاران معبودى جز خدا نیست به شماره موجهاى دریاها اِلهَ اِلاَّ اللهُ وَرَحْمَتُهُ خَیْرٌ مِمّا یَجْمَعُونَ، لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ عَدَدَ الشَّوْکِ معبودى جز خدا نیست و رحمت او بهتر است از آنچه مردم جمع کنند معبودى جز خدا نیست به شماره هر خار و وَالشَّجَرِ، لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ عَدَدَ الشَّعْرِ وَالْوَبَرِ، لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ عَدَدَ الْحَجَرِ هر درخت معبودى جز خدا نیست به شماره هر مُو و کُرک معبودى جز خدا نیست به شماره هر سنگ وَالْمَدَرِ، لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ عَدَدَ لَمْحِ الْعُیُونِ، لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ فِى اللَّیْلِ اِذا و کلوخ معبودى جز خدا نیست به شماره بهم خوردن چشمها معبودى جز خدا نیست در شب چون عَسْعَسَ، وَالصُّبْحِ اِذا تَنَفَّسَ، لا اِلـهَ اِلاَّ اللهُ عَدَدَ الرِّیاحِ فِى الْبَرارى تاریک شود و در صبح چون بدمد معبودى نیست جز خدا به شماره بادها در صحراها وَالصُّخُـورِ، لا اِلـهَ اِلاَّ اللهُ مِـنَ الْیَـوْمِ اِلـى یَـوْمِ یُنْفَخُ فِى الصُّورِ.(7) و کوهها معبودى جز خدا نیست از امروز تا روز نفخ صور |
تهران - کوچه پس کوچه های مدینه حال و هوای دیگری به خود گرفته است پیوند آب و آینه همه را به تکاپو انداخته است دو انسان پاک و مطهر لحظه زیبای ازدواج خود را جشن گرفته اند.
زمین زیباترین لحظات را پایکوبان به سرور و شادی می پردازد، فرشتگان به واسطه این هلهله و شادی به زمین آمده اند تا گل هایی از جنس نور بر سر اولین امام شیعیان و ام ابیها بریزند.
مدینه امروز دست افشان اتفاق زیبا و مبارکی است پیوند دو موجود آسمانی در کوچه های بی پناه شهری که بچه ها هر شب منتظر نان و رطب هستند تلاقی عشق و محبت و دوستی است.
پیوند خجسته ای که در خود لحظه ها و سال های غم و اندوه آینده را در سر می پروراند لحظه ناله ها و راز و نیازهای مولا علی (ع) در چاه و شکستن پهلوی حضرت زهرا (س).
امشب ستاره ها کاروان جشن به راه انداخته اند و فرشتگان و ملائک لحظه ها را به نظاره نشسته اند تا در گذرگاه وصال دو شاخه مهربانی و عشق پایکوبی کنند.
امشب زیباترین عطیه الهی با همراهی فرشتگان پای در خانه نور می گذارد خانه ای که از آن حضرت علی (ع) مردی از دیار بهشت است که در عین صلابت و ابهت در برابر پیامبر اکرم (ص) متواضع و صبور نشسته است.
به واقع در کجای این دنیای خاکی همتایی برای حضرت زهرا (س) و در عین حال همسری در شان حضرت علی (ع) پیدا می شد و کدام گل سرسبد آفرینش می توانست همسری علی علیه السلام را بپذیرد اگر فاطمه (س) نبود.
چه کسی چون حضرت علی (ع) می توانست با همه فروتنی و جلال و جمال در ایمان لایق و شایسته خواستگاری از بزرگ بانوی عالم باشد بانویی که بی نظیرین و بی همتاترین همسر برای امام اول شیعیان بود.
بانویی که نه تنها دختر رسول خدا (ص) بود بلکه در پاکی، عصمت، الهی بودن و مقام بلندش نزد خدا کسی شک و تردید به خود راه نمی داد و بسیاری از مردان عرب آرزوی همسری چنین گل سرسبدی را داشتند.
هدف از ازدواج مولای متقیان علی (ع) و بانوی عالمیان فاطمه زهرا (س) کمال انسانی و رضایت خداوندی و نمایش اوج بندگی معبود بود.
ازدواجی که می تواند الگوی تمامی انسان ها برای پیوند آسمانی باشد پیوندی که اگر هدف آن رسیدن به کمال، آرامش، آسودگی خاطر، سادگی، بی ریایی، ایمان واقعی، اخلاق نیکو و رفتار پسندیده باشد بدون شک سعادت دنیوی و اخروی پاداش آن خواهد بود.
پیوند آسمانی آب و آینه بر تمامی آسمانیان مبارک باد.
امام علی بن ابی طالب بن عبدالمطلب(ع) پس از هجرت به مدینه منوره و دو سال اقامت در این شهر مقدس، با دختر پسر عمویش فاطمه بنت محمد(ص) بن عبدالله بن عبدالمطلب ازدواج نمود و با پیوند مبارک و مطهر خویش، خانواده ای پاک و پاکیزه را بنیان نهاد.
حضرت علی(ع) در آن هنگام، جوانی 25 ساله و حضرت فاطمه زهرا(س)، دوشیزه ای رشیده و نُه ساله بود، که از جهت رشد جسمی، ایمانی و فکری سرآمد دختران و بانوان عصر خویش بود.
پیش از حضرت علی(ع)، چند تن از بزرگان و یاران رسول خدا(ص) از این بانوی کریمه خواستگاری کرده و ابراز تمایل به خویشاوندی با رسول خدا(ص) نمودند، ولی با بی اعتنایی و پاسخ منفی رسول خدا(ص) روبرو گردیدند.
زیرا آن حضرت، هیچ یک از آنان را شایسته همسری فاطمه زهرا(س) و هم شأن وی نمی دانست. تا این که پسر عمویش که دست پرورده مکتب توحیدی وی بود، پا پیش گذاشت و از دختر گرامی اش خواستگاری نمود.
حضرت محمد(ص) پس از مشورت با دخترش فاطمه زهرا(س) و اعلام رضایت وی، به حضرت علی(ع) پاسخ مثبت داد و زمینه ازدواج آن دو را فراهم نمود.
درباه تاریخ ازدواج آن دو، اتفاق چندانی میان مورخان و سیره نگاران نیست. همان طوری که در نوزدهم ذی حجه اشاره کردیم، برخی از آنان روز اول ذی حجه سال دوم، برخی روز ششم و برخی نوزدهم ذی حجه و عده ای محرم سال سوم و گروهی هم ماه صفر سال سوم را بیان کرده اند.
اما علامه مجلسی(ره) در کتاب گرانسنگ "بحارالانوار" به نقل از شیخ مفید(ره) گفته است: شب 21 محرم سال سوم هجری که شب پنج شنبه بود، مراسم زفاف حضرت فاطمه زهرا(س) برگزار گردید و آن بانوی بزرگ اسلام به خانه مولای متقیان علی بن ابی طالب(ع) منتقل شد. بدین جهت روزه گرفتن روز 21 محرم به عنوان روزه شکر، مستحب و پسندیده است.
از ازدواج مبارک آثار آن دو عزیز، پنج فرزند والا گُهر دیده به جهان گشودند، که به ترتیب سن عبارتند از: امام حسن مجتبی(ع)، امام حسین(ع)، زینب کبری(س)، ام کلثوم(س) و حضرت محسن(ع) که پیش از تولد بر اثر ضربات دشمنان اسلام در رحم مادرش به شهادت رسید.