سفارش تبلیغ
صبا ویژن

وبلاگ شخصی پویا بخشی

معرفی اجمالی امام جواد(ع)<\/h2>

کتاب: سیره معصومان، ج 5، ص 217

نویسنده: سید محسن امین

ترجمه: على حجتى کرمانى

امام جواد(ع)

زندگانى ابو جعفر محمد الجواد ابن على الرضا بن موسى الکاظم بن جعفر الصادق بن محمد الباقر بن على زین العابدین بن الحسین بن على بن ابى طالب علیهم السلام، نهمین امام از اهل بیت صلوات الله علیهم اجمعین

امام جواد (ع) در شب جمعه 19 ماه مبارک رمضان یا 15 این ماه یا روز جمعه 10 رجب در شهر مدینه به دنیا آمد. قولى که در کتاب مصباح المتهجد آمده، تاریخ اخیر را تایید مى‏کند. در آنجا آمده است: ابن عیاش گوید این دعا به وسیله استاد بزرگ ابو القاسم (رضى الله عنه) آمده است که: «اللهم انى اسئلک بالمولودین فى رجب محمد بن على الثانى و ابنه على بن محمد المنتجب الدعاء». وى مى‏نویسد: ابن عیاش گفته است: روز دهم رجب، میلاد ابو جعفر ثانى است.

آن حضرت در روزگار خلافت معتصم، روز شنبه آخر ذى قعده یا آخر ذى حجه یا پنجم یا ششم ذى حجه در روز سه‏شنبه سال 220 هجرى در بغداد چشم از جهان فرو بست. و در مقابر قریش در پشت قبر جدش امام موسى کاظم (ع) به خاک سپرده شد. مدت عمر وى بیست و پنج‏سال بود. کلینى گوید: عمر آن حضرت 25 سال و 2 ماه و 18 روز و بنا بر قول دیگرى سه ماه و بیست و دو روز بود. ابن خشاب گوید: امام جواد (ع) ، 25 سال و سه ماه و 18 روز زیست و شیخ مفید عمر آن حضرت را 25 سال و اندى مى‏داند.

از این مدت، وى هشت‏یا هفت‏سال و چهار ماه و دو روز با پدرش و 17 یا 18 سال، بیست روز کمتر، پس از پدرش زیست. که این همان مدت امامت و خلافت آن حضرت به شمار مى‏رود و مصادف با دوران پادشاهى مامون است. آن حضرت در اوایل دوران خلافت معتصم وفات یافت. برخى وفات آن حضرت را در دوران خلافت واثق دانسته‏اند. حافظ عبد العزیز بن اخضر جنابذى در معالم العترة الطاهرة از محمد بن سعید نقل کرده است که گفت: محمد بن على (ع) ، در زمان خلافت الواثق بالله به قتل رسید. شاید این اشتباه براى وى از آنجا پیش آمده که واثق بر آن حضرت نماز گزارد. بلکه سخن صحیح آن است که امام جواد (ع) در عهد خلافت معتصم از دنیا رفت. زیرا مردم در سال 227 هجرى با واثق براى خلافت‏بیعت کردند. تنها توجیه براى قول جنابذى آن است که شاید مقصود وى آن بوده که واثق در زمان خلافت معتصم، آن حضرت را با خورانیدن سم به قتل رسانیده است.

مادر امام جواد (ع)

مادر آن حضرت کنیزى بود که او را«سکن مریسیه‏»و یا«سبیکه‏»مى‏خواندند. برخى علاوه بر این دو نام، از مادر آن حضرت با نامهاى دیگرى نیز یاد کرده‏اند همچون سبیکه، نوبیه و سکینه، که شاید این نام آخر صورت تصحیف شده سبیکه باشد، خیزران و دره. امام رضا (ع) این زن را خیزران مى‏خواند و گفته‏اند نامش ریحان و قبطى و مکنى به ام الحسن بود.

کنیه امام جواد (ع)

او را با کنیه ابو جعفر یاد مى‏کردند. همچنین براى آن که با امام باقر (ع) ، که او هم کنیه ابو جعفر داشت، اشتباه نشود کنیه وى را ابو جعفر ثانى ذکر مى‏کردند.

لقب آن حضرت

آن حضرت را القابى بود مانند جواد و قانع و نجیب و تقى. اما از همه القاب وى مشهورتر لقب جواد بود.

نقش انگشترى آن حضرت

«نعم القادر الله‏»بوده است.

فرزندان آن حضرت

شیخ مفید گوید: فرزندان آن حضرت عبارت بودند از: پسرانش على (امام دهم) و موسى و دخترانش فاطمه و امامه. آن حضرت به جز آن دو پسرى که ذکر کردیم، پسر دیگرى نداشت. ابن شهر آشوب در مناقب مى‏نویسد: فرزندان آن حضرت عبارت بودند از: على (امام دهم) و موسى و حکیمه و خدیجه و ام کلثوم. ابو عبد الله حارثى گوید: امام (ع) فقط دو دختر به نامهاى فاطمه و امامه داشت.شناخت مختصرى از زندگانى امام جواد (ع)

کتاب: سیره پیشوایان ، ص‏529

نویسنده: مهدى پیشوائى

امام نهم که نامش «محمد» و کینه‏اش «ابو جعفر» و لقب او «تقى‏» و «جواد» است، در ماه رمضان سال 195 ه. ق در شهر «مدینه‏» دیده به جهان گشود (1) .

مادر او «سبیکه‏» که از خاندان «ماریه قبطیه‏» همسر پیامبر اسلام به شمار مى‏رود (2) ، از نظر فضائل اخلاقى در درجه والایى قرار داشت و برترین زنان زمان خود بود (3) ، به طورى که امام رضا-علیه السلام-از او به عنوان بانویى منزه و پاکدامن و با فضیلت‏یاد مى‏کرد (4) .

روزى که پدر بزرگوار امام جواد-علیه السلام-درگذشت، او حدود هشت‏سال داشت و در سن بیست و پنج‏سالگى به شهادت رسید (5) و در گورستان قریش در بغداد در کنار قبر جدش، موسى بن جعفر-علیه السلام-به خاک سپرده شد.


[ شنبه 89/8/15 ] [ 11:2 عصر ] [ پویا بخشی ]

                                                                 به نام خدا

 

روز سیزده آبان، روز شگفتی است! روزی که حوادث بزرگ و سرنوشت ساز این ملت را در پیشانی خود حک کرده است. و چه عجیب که ردپایی ثابت در تمام این حوادث به چشم می خورد.

ردپای استکبار جهانی در تبعید امام در سال 42 ، در کشتار دانش آموزان و دانشجویان در سال 57 و در نهایت مهر بطلانی که دانشجویان خط امام با تسخیر سفارت آمریکا بر دخالت و دست اندازی های استکبار جهانی در میهن اسلامی مان زدند.

دانش آموزانی که هنگام تبعید امام در سال 42 خردسالانی بیش نبودند 15 سال بعد غیور مردانی در این خاک شدند که بر ظلم و بیداد شوریدند. آنان درس را نه در پشت نیمکت های چوبی کلاس و بر تخته سیاه آن که بر صفحه سپید پیشانی مردمان زجرکشیده در کوچه و بازار آموختند. آنان خود را مجزا از جریان انقلاب نمی دانستند آن روزها همه از پیر و جوان، زن ومرد و کودک در اعتصاب و راهپیمایی شرکت می کردند. در آن روزها حتی گفتگوهای کودکان خردسال نه بر سر بازی ها و بازیچه ها که از ظلم شاه و راهپیمایی ها بود. دانش آموزان چنان سهمی در این جریان داشتند که اگر صفحه ایی از اوراق خونین انقلاب به نام آنان رقم نمی خورد، بر زحمات ، رشادت ها و تلاش های آنان جفا شده بود، آن روزها دانش آموزان، اعلامیه های امام را رونویسی و پخش می کردند ، شبها خطر حکومت نظامی را نادیده می گرفتند و با خط های ابتدایی و ناپخته خود دیوارهای شهر را به شعارهای انقلابی مزین میکردند.

چگونه نوجوانی که در ابتدای زندگی است، به بلوغ فکری و عقیدتی می رسد و خود را در جریان انقلابی وارد می کند که لازمه آن شناخت است؟ اینها را باید در فضای فکری آن عصر و به ویژه در کلام امام جست که اعتراضات فروخفته در درون ملت را که عمری به درازای تاریخ داشت با ایمان و اعتقاد مردم گره زد و از میان آن پرشورترین انقلاب قرن را ساماندهی نمود. در آن روزها شعاری برگرفته از امام شهیدان و آزادگان امام حسین (ع ) ورد زبان همگان بود و متفکران بزرگی چون شریعتی و مطهری هم از این پیام به خوبی بهره می جستند: ان الحیاه عقیدةٌ و جهاد.

و امام نیز در تبیین این شعار فرموده است" زندگی یعنی آرمان و مبارزه در راه آن. ان الحیاه عقیدة و جهاد. مطلبی که از نظر شیوه تفکر اسلامی هیچ جای تردید در آن نیست، این است که مرگ از این زندگی ذلت بار بهتر است.( صحیفه نور ، ج 13، صص 18-217)

امام خود در رأس مبارزه قرار می گیرد نه اینکه خود گوشه نشینی اختیار کرده مردم را به مبارزه فراخواند. امام گام اول مبارزه را بر می دارد و بر آمریکا، اسرائیل و رژیم پهلوی که دست نشانده اولی و حامی دومی است فریاد می زند و خود رنج تبعید را شجاعانه تحمل می کند. " من ا ز آن آدمها نیستم که یک حکمی اگر کردم بنشینم چرت بزنم که این حکم خودش برود ،من راه می افتم دنبالش. اگر خدای نخواسته یک وقتی دیدم که مصلحت اسلام اقتضا می کند که یک حرفی بزنم ، می زنم ودنبالش راه می افتم واز هیچ چیزنمی ترسم بحمدالله تعالی." (صحیفه نور) نوجوانی که امام مرجع تقلید او و خانواده اوست، قدم در راه وی می نهد کلام امام را که برگرفته از کلام الله است به گوش جان می شنود: قل انما اعظکم بواحده ان تقوموا لله مثنی و فرادی(قرآن کریم ، سبا/41)

امام همانند دیگر رهبران سیاسی نمی گوید: بروید حزب تشکیل دهید، طرفدار جمع کنید بعد قیام کنید؛ امام نهیب می زند اگر مسلمانید بر شما واجب است که تک تک یا دو به دو با ظلم مبارزه کنید.

این اساس اندیشه امام در مبارزه علیه ظلم ستم شاهی است و می بینیم چون ازجان برخاسته بر دل مرد می نشیند و آنان را از کوچک و بزرگ وارد عرصه می کند. امام ترس از مبارزه را در میان مردم انقلابی اینچنین از بین می برد:" خون شما به پای نهال دینتان فرو می رود و همراه دینتان بالا می آیید که : و لا تحسبن الذین قتلوا فی سیبل الله امواتا بل احیاءٌ عند ربهم یرزقون... "ثار" شما که خونبهای دین خداست هرگز از بین نمی رود، زیرا خود به همراه خونبها زنده می شود و خونبهای شما "لقاءالله" است و دین خدا زنده می شود و برکت آن می ماند(بنیان مرصوص، صص 3 و 31)

در سایه این تعالیم است که نوجوان روزهای انقلاب، دانش آموز روزهای پرشور مبارزه و حماسه، از راهپیمایی ها، مبارزات و شعارها بیش از درس های مدرسه، تعلیم یافته و برای فراگیری بیشتر در روز 13آبان 57 مدارس را به تعطیلی می کشاند و راهی دانشگاه تهران می شود.

در آن روز دانش آموز مسلمان ایرانی در خون خود وضو گرفت و به امام خود اقتدا کرد و در قیام نماز تنها خدا را بزرگ و لایق بزرگی خواند و نمازش را، رودرروی معبود و در بهشت او سلام داد.

http://www.parsiblog.com/Images/Emotions/ir.gif


[ سه شنبه 89/8/11 ] [ 3:7 عصر ] [ پویا بخشی ]

تصاویر طنز از یک مدعی ارتباط با امام زمان!




...






[ چهارشنبه 89/8/5 ] [ 11:49 عصر ] [ پویا بخشی ]

                                                                                     بسمه تعالی
                                                                                  جمهوری اسلامی ایران
                                                                              شورای عالی انقلاب فرهنگی

اساسنامه

اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانش‌آموزان
مصوب سیصدو پنجاه و پنجمین جلسة مورخ 3/5/74
شورای عالی انقلاب فرهنگی

مقدمه:

اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانش‌آموزان با هدف ایجاد وحدت و هماهنگی بین انجمن‌های اسلامی دانش‌آموزان کشور و به منظور حراست از دستاوردهای انقلاب و تحقق ارزشهای اسلام و آرمانهای انقلاب اسلامی و جهت بخشیدن به فعالیتهای صنفی دانش‌آموزان مسلمان و متعهد، در سال 1358 با حمایتهای معنوی و مادی حضرت امام خمینی (ره) تأسیس و طی سالیان متمادی در زمینة تربیت نیروهای مخلص دانش آموزی و حضور آنها در صحنه‌های انقلاب اقدام نموده است.

اکنون که نظارت عالیه بر جریان فکری و فرهنگی اتحادیه با انتصاب نماینده از سوی مقام معظم رهبری محقق شده است با عنایت به اینکه اتحادیه مشمول قانو ن احزاب، انجمنها و جمعیتهای سیاسی مصوب سال 60 نیست و از طرفی دستگاه دولتی نیز محسوب نمی‌شود به عنوان یک مجموعة فرهنگی با شخصیت حقوقی مستقل برای تحقق اهداف مذکور و در چارچوب این اساسنامه به تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی رسید.

ماده 1) تعریف:

اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانش‌آموزان که در این اساسنامه اختصاراً اتحادیه نامیده می‌شود نهادی است غیردولتی و دارای شخصیت حقوقی مستقل که به عنوان یک مجموعة فرهنگی برای سازماندهی، هدایت و پشتیبانی انجمن‌های اسلامی مدارس سراسر کشور با عنایت حضرت امام (ره) شکل گرفته و کماکان تحت نظارت عالیة مقام معظم رهبری و نمایندة منصوب از سوی ایشان فعالیت می‌کند.


ماده 2) اهداف:

1ـ آشنا کردن دانش‌آموزان با فرهنگ متعالی اسلام و بالا بردن سطح آگاهی آنان نسبت به مبانی عقیدتی اسلام و انقلاب اسلامی.

2ـ تزکیة روحی و وارستگی اخلاقی دانش آموزان و شکوفا ساختن استعدادهای خدادادی و تحقق کمالات انسانی.

3ـ حفظ و تداوم دستاوردهای انقلاب اسلامی از طریق هر چه فعالتر کردن نیروهای دانش آموزان مسلمان و متعهد در صحنه‌های اجتماعی و انقلابی جامعه و مقابله هوشیارانه با توطئه‌های رنگارنگ دشمنان اسلام و انقلاب اسلامی که برای انحراف فکری و مفاسد اخلاقی و اجتماعی در محیط‌های آموزشی صورت می‌گیرد.

4ـ انسجام دانش آموزان مسلمان و متعهد با ایجاد و گسترش انجمن‌های اسلامی مدارس و همگامی با نظام آموزش و پرورش برای ایجاد فضای مساعد آموزشی و پرورشی در محیط مدارس و تشویق دانش‌آموزان مسلمان و متعهد به موفقیت در تحصیل علم و دروس مدرسه.


مادة 3) وظایف:

1ـ تشکیل انجمن اسلامی در مدارس براساس مادة 5 و هدایت و نظارت بر فعالیتهای آنها.

2ـ ارتقاء سطح فکری و معنوی اعضای انجمن اسلامی.

3ـ تلاش در جذب هرچه بیشتر دانش‌آموزان به مبانی مکتبی و اعتقادی.

4ـ مبارزة سالم و هوشیارانه با توطئه‌های دشمنان انقلاب اسلامی و مظاهر فساد اخلاقی در مدارس.

5ـ برنامه‌ریزی برای حضور دانش‌آموزان متعهد در صحنه‌های اجتماعی و سیاسی متناسب با معیارهای انقلاب و نظام جمهوری اسلامی

6ـ تلاش در جهت رشد علمی اعضای انجمن اسلامی.

7ـ همفکری و همکاری با مسؤولان وزارت آموزش و پرورش و مدیران مدارس به منظور نیل به اهداف مقدس نظام تعلیم و تربیت اسلامی.

8ـ ایجاد ارتباط با کارشناسان و اندیشمندان ودستگاه‌های ذی‌ربط فرهنگی و تربیتی به منظور استفاده از نقطه نظرات و جلب همکاری‌های ایشان با این نهاد.


مادة 4) ارکان:

1ـ نماینده مقام معظم رهبری، بالاترین مقام اتحادیه می‌باشد و نظارت عالیه بر این نهاد از طریق ایشان اعمال می‌شود.

2ـ کنگره که عالی‌ترین رکن تشکل دانش‌آموزی در اتحادیه است و متشکل از اعضای منتخب انجمن‌های اسلامی دانش‌آموزان سراسر کشور می‌باشد، هر دو سال یکبار تشکیل و ضمن استماع گزارش عملکرد دورة قبل، اعضای شورای مرکزی را انتخاب می‌کند.

2ـ کنگره که عالی‌ترین رکن تشکل دانش‌آموزی در اتحادیه است و متشکل از اعضای منتخب انجمن‌های اسلامی دانش‌آموزان سراسر کشور می‌باشد، هر دو سال یکبار تشکیل و ضمن استماع گزارش عملکرد دورة قبل، اعضای شورای مرکزی را انتخاب می‌کند.

تبصره 1) تعیین صلاحیت نامزدهای (کاندیداها) شورای مرکزی و نظارت بر انتخابات اعضای منتخب کنگره به عهدة 3 نفر اعضای ردیف‌های اول شورای مرکزی است.

تبصره 2) سرپرست اتحادیه که اجرای سیاست‌ها و برنامه‌های شورای مرکزی را بر عهده دارد از سوی شورای مرکزی انتخاب و حکم وی توسط نمایندة مقام معظم رهبری و در غیاب ایشان مرجعی که شورای عالی انقلاب فرهنگی مشخص می‌کند، تنفیذ می‌شود.

تبصره 3) آیین‌نامه‌های داخلی و دستورالعمل‌های مورد نیاز برای اجرای وظایف اتحادیه در چارچوب این اساسنامه به تصویب شورای مرکزی اتحادیه خواهد رسید.

تبصره 4) مؤسسات و نشریات وابسته به اتحادیه بنا به ضرورت، تشکیل و به ثبت می‌رسد و مقررات داخلی آنها در چارچوب قانون تابع آیین‌نامة مصوّب شورای مرکزی است.


ماده 5)

به منظور هماهنگی هرچه بیشتر اتحادیه با وزارت آموزش و پرورش بویژه در مدارس و گسترش همکاری‌های بین این دو سازمان، توافقنامه‌ای که با امضای وزیر آموزش و پرورش و نمایندة مقام معظم رهبری رسیده باشد ملاک عمل است. بدیهی است این توافقنامه با عنایت به مفاد مندرج آن، نحوه و چگونگی فعالیت اتحادیه در مدارس را مشخص می‌کند.


ماده 6)

این اساسنامه که دارای یک مقدمه، 6 ماده و 4 تبصره است در جلسة مورخ 6/4/74 شورای مشترک به تصویب رسید و در جلسة 355 مورخ 3/5/74 شورای عالی انقلاب فرهنگی تأیید و تصویب شد.

 


[ چهارشنبه 89/8/5 ] [ 11:38 عصر ] [ پویا بخشی ]

                سیزده ابان 1357 میعادگاه دانش اموزانی بود که ابهت حکومت نظامی را به شدت شکسته بودند و حتی در راه ارمان های اسلامی خود گذاشتند.از این رو دبیرستانی های پر خروشی که با تعطیلی مدارس , درس و بحث و مشق ایثار وشهادت را به حسینیه ها و مساجد و خیابان ها کشاندند و سپس با به میدان اوردن پدران ومادران وخانواده های خود مبارزه را به اوج رساندند.

کم کم  در گوشه کنار ایران نام ((انجمن های اسلامی))به گوش می رسید.در هر مدرسه و کوی وبرزن بچه های مدرسه به اشکال مختلف انجمن اسلامی تشکیل می دادند.

با پیروزی انقلاب اسلامی و عزم اسمانی آن , انجمن های اسلامی مانند قطره ها و رود هایی بودند که به هم پیوستند ودر سالروز شهادت همکلاسی اسمانی خود (13آبان)اتحادیه انجمن های اسلامی را به فرمان امام تشکیل کردند.این اولین تشکل دینی انقلابی دانش اموزان بود که با حرکت خود جوش دانش اموزان شکل گرفت و امام راحل با تعیین نماینده خود به ان مشروعیت بخشید.

و از ان روز تا کنون این تشکل انقلابی , همچنان با پشتوانه نیت پاک بنیان گذارانش و اندیشه تابناک خمینی عزیزو خون مطهر شهدای دانش اموز به حیات طیبه خود تداوم بخشیده است.

 

 برگرفته از کتاب ((در مسیر افق های ارمانی))از حجت الاسلام والمسلمین حاج آقا علی اکبری نماینده ی محترم مقام معظم رهبری در اتحادیه انجمن های اسلامی دانش آموزان.


[ یکشنبه 89/8/2 ] [ 11:39 عصر ] [ پویا بخشی ]
<      1   2      
درباره وبلاگ
موضوعات وب
امکانات وب
بازدید امروز: 16
بازدید دیروز: 5
کل بازدیدها: 42527