سفارش تبلیغ
صبا ویژن

وبلاگ شخصی پویا بخشی

                    بیانات مقام معظم رهبری در خصوص قضیه ی هسته ای::

من در سخنرانىِ روز اول سال گفتم جبههى مخالف ما که عمدتاً منحصر در چند کشور معدودِ زورگو و زیادهخواه است و اسم خودشان را بغلط و بدروغ میگذارند جامعهى جهانى، و در رأس آنها آمریکا است، محرک اصلى هم صهیونیستهایند، مسئلهى اینها این است که نمیخواهند موضوع هستهاى ایران حل شود. اگر لجبازى آنها نبود، موضوع هستهاى براحتى حل میشد. بارها تا لحظهى حل پیش رفتیم، امضاء کردند، آژانس هستهاى امضاء کرد؛ قبول کرد که این اشکالاتى که وجود داشته، برطرف شده - اینها موجود است، اینها سند است؛ اینها که قابل انکار نیست - خب باید قضیه تمام میشد، پروندهى هستهاى کشور باید پایان پیدا میکرد. آمریکائىها بلافاصله یک چیز جدید را مطرح کردند، آوردند وسط. نمیخواهند قضیه تمام شود. نمونههاى متعددى را ما در این زمینه داریم. حل مسئلهى هستهاى جمهورى اسلامى، به حسب طبیعت خود، از جملهى کارهاى سهل و آسان و روان است؛ اما وقتى طرف مقابل مایل نیست این قضیه حل شود، خب بله همین جور میشود که ملاحظه میکنید.

 بنابراین این را باید توجه داشته باشند؛ جمهورى اسلامى در قضیهى هستهاى، هم قانونى عمل کرده است، هم شفاف عمل کرده است، هم از لحاظ استدلالى، منطقى عمل کرده است؛ منتها این یک نقطهاى است که براى فشار بر جمهورى اسلامى این را مناسب دانستهاند. اگر این هم نباشد، یک قضیهى دیگرى را براى فشار مطرح میکنند. هدف، تهدید است؛ هدف، فشار است؛ هدف، خسته کردن است. خودشان گفتند: هدف، تغییر دادن نظام سیاسى و سازوکار سیاسى است. البته در حرفهاى خصوصى که میزنند، یا گاهى نامه که مینویسند، میگویند نه، ما نمیخواهیم نظام را تغییر دهیم؛ لیکن در گوشه و کنار حرفهایشان، در اظهاراتشان، در عملکردشان، این مسئله کاملاً روشن است. ملتى که زیر فرمان آنها نباشد، بر طبق میل آنها عمل نکند، بر طبق سلیقهى آنها در ممشاى خود عمل نکند، مغضوب آنها است. حکومتها و دولتها هم اگر در مقابل آنها مطیع و سربهراه بودند، برایشان مقبولند؛ نه دموکراسى براى آنها اهمیت دارد، نه حقوق بشر اهمیت دارد، نه هستهاى اهمیت دارد. مسئله این است که جمهورى اسلامى روى پاى خود ایستاده است، با اتکاء به قدرت خود ایستاده است، با اعتماد به خداى متعال ایستاده است، و در جهات مختلف دارد پیشرفت میکند؛ این را اینها نمىپسندند، و نپسندند. البته تجربهى جمهورى اسلامى و تجربهى ملت ایران نشان داد که در این راه، آن که پیروز است، ملت ایران است و او است که به دشمنان خود سیلى خواهد زد.

 راه نظام جمهورى اسلامى، راه خدا است؛ هدفها، هدفهاى الهى است؛ تکیهگاه، ارادهى الهى است؛ و اینچنین راهى هیچ وقت به بنبست منتهى نخواهد شد. این را همه باید بدانند و مطمئن باشند که به توفیق الهى و به اذنالله بنبستى در راه ما وجود نخواهد داشت. امیدواریم انشاءالله همچنان که تا امروز ملت ایران روزبهروز پیشرفت کردهاند، بعد از این هم با ابتکار مسئولان، با حرکت مسئولان، با همت و توکل مسئولان، این پیشرفت ادامه پیدا کند و همه‌ى ملت ایران مشمول ادعیهى زاکیهى حضرت بقیةالله (ارواحنا فداه) باشند و روح مطهر امام و ارواح شهدا از ما و شماها راضى باشد.
                                                 والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته

 


[ چهارشنبه 92/4/26 ] [ 2:15 عصر ] [ پویا بخشی ]

                                            بیانات در آخرین دیدار رئیس جمهور و هیئت دولت دهم

 

پنجم ماه مبارک رمضان‌ 1434

بسماللهالرّحمنالرّحیم
خیلى جلسهى خوبى بود این جلسهى امروز؛ دوستان و مسئولان محترم، بخشى از تلاشهاى خودشان را با زبان آمار و ارقام و شیوههاى کارى بیان کردند. خب، این جلسهى ماه رمضان که ما هر سال با مسئولان دولتى و اعضاى هیئت وزیران و رئیس جمهور محترم و معاونینشان داریم، معمول ما در این جلسه، گزارش گرفتن نیست؛ یک نصیحتى، جملهاى از نهجالبلاغه را ما معمولاً در این جلسه براى دوستان ذکر میکردیم و متبرک میشدیم به کلام امیرالمؤمنین (علیهالسّلام).
 امسال و امروز من اصرار داشتم - خودم  به آقاى رئیس جمهور پیشنهاد کردم - که دوستان صحبت کنند و گزارش دهند؛ چون روزهاى آخر این دولت و ایام مناسبى است براى اینکه از مجموعهى کارهائى که در این دولت شده - البته بهعنوان یک نمائى، یک نمونهاى - گزارشى ارائه شود. و ما دوست داریم که این اظهاراتى که امروز اینجا شد، به سمع مردم عزیزمان هم برسد؛ هم خواص و  کسانى که اهل فنّند و آشنا هستند، مطلع شوند - چون بسیارى از این مطالبى که گفته میشود، دوستان اینها را نمیدانند؛ مىبینیم گاهى اوقات اطلاعات کافى و وافى ندارند - هم عموم مردم مطلع شوند و بدانند؛ اگرچه برخى از کارها جلوى چشم است. البته مخالفین و کسانى که بىاطلاعند - بعضى از دستگاههاى رسانهاىِ خارجىِ مغرض، و گاهى بعضى در داخل - برخى از چیزهائى را که جلوى چشم هم هست، انکار میکنند. یعنى کارى انجام گرفته، جلوى چشم است، همه مىبینند، منعکس شده، این را دوست دارند انکار کنند. کارى به این نداریم که حالا بعضىها ممکن است نگاه خوشبینانهاى یا دوستانهاى یا منصفانهاى نداشته باشند؛ بالاخره در فضاى عمومى کشور باید اینها گفته شود و ثبت شود؛ اینها بسیار مهم است.
 آنچه که من امروز باید به دوستان عرض کنم، در درجهى اول خداقوّتى است؛ انشاءالله که خسته نباشید. هشت سال کار کردید، تلاش کردید، کارهاى خوبى انجام گرفت، تحمل زحمات کار شبانهروزى را شماها نشان دادید؛ یعنى دیده شد، احساس شد، همه فهمیدند که رئیس جمهور محترم و همکارانشان در دولت حجم کارشان بسیار بالا و پرشتاب نسبت به همهى دورههاى دیگر بود و هست؛ این نقطهى برجستهاى است که نباید این را نادیده گرفت. همهى کسانى که میخواهند دربارهى دولتها، دربارهى کابینهها، دربارهى رؤساى جمهور قضاوت کنند - چه پیش خودشان، چه در منظر عموم - و نظرى بدهند، خوب است به این نکته هم توجه کنند: حجم کار بالا و تلاش خستگىناپذیر و اعراض از آسایشها و آسودگىها و امتیازاتى که معمولاً مسئولان کشورها در دنیا دارند؛ استراحت میکنند، تفریح میروند، امتیاز میگیرند؛ اینها را نخواستن، ندیدن، طلب نکردن، امتیاز بزرگى است که این دولت بحمدالله از این امتیاز برخوردار بود.
 یک نکتهى دیگر هم که در مورد این دولت در طول این هشت سال مورد نظرم بود و بارها هم به آن اشاره کردم، این است که این دولت بحمدالله توانست شعارهاى انقلاب را سر دست بگیرد و به آنها افتخار کند و آنها را در جامعه مطرح کند. یکى از کارهاى مهمى که جبههى ضدانقلاب - چه انقلاب ما، و چه انقلابهاى دیگر - در طول تاریخ و در عرض دنیا داشتند و میکردند، این بوده است که سعى کنند ارزشهاى انقلاب را کمرنگ کنند. به اینجا هم محدود نمیشود؛ اول ارزشها را کمرنگ میکنند، بتدریج آنها را محو میکنند؛ اگر میدان پیدا کنند، آنها را تبدیل به ضدارزش میکنند؛ این کارى است که در دنیا معمول است؛ این را ما در تاریخ انقلابهاى دنیا مشاهده میکنیم؛ و در انقلابهائى هم که زمان خود ما - در طول این عمر طولانىاى که ما کردیم - دیدیم و خبر شدیم، این را مشاهده کردیم. جبههى مقابل انقلاب و ضدانقلاب، شعارهاى انقلاب را هرگز فراموش نخواهد کرد؛ یعنى میداند که در این رویاروئى، در این هماوردى، آن چیزى که توانست جبههى انقلاب را پیروز کند و جبههى ضدانقلاب را به هزیمت وادار کند، در درجهى اول این شعارها بود؛ که هرچه شعارها پرمغز و جذاب و واقعى و براى مردم مفهوم و ملموس بود، کمک آن به پیشرفت انقلاب بیشتر شد. سعى میکنند این شعارها را بتدریج محو کنند، کمرنگ کنند.
 در مورد کشور و انقلاب ما هم این کار را دشمن شروع کرد؛ البته موفق نشدند؛ خدا را شکر میکنیم. دشمن نتوانست شعارهاى انقلاب را کمرنگ و سپس محو کند. به نظر من یک بخش عمدهاى از این هم مربوط میشود به هوشیارى امام بزرگوارمان. آنچه که امام بزرگوار از اظهارات خود، از گفتههاى خود، از نوشتههاى خود در میان ما باقى گذاشت، بیّنات است، محکمات است؛ متشابهات نیست که کسى آنها را نفهمد. آخرین سخن امام هم وصیتنامهى امام است. من همیشه به مسئولین و کسانى که در دولتهاى گوناگون یک کار مهمى دستشان بوده است، توصیه میکردم که به وصیتنامهى امام مراجعه کنند. وصیتنامهى امام، لبّ ارزشهاى مورد نظر امام است؛ اینها را امام باقى گذاشته، زنده گذاشته است. لذاست که این ارزشها قابل تحریف نیست، قابل تغییر نیست. بله، ندیده گرفتن اینها امرى است که میسر است براى کسانى که بخواهند ندیده بگیرند.
 این دولت این شعارها را مطرح کرد، برجسته کرد، سر دست گرفت، به آنها افتخار کرد؛ در مجامع جهانى، احساس شرم از انگیزههاى انقلابى و از اهداف انقلابى و از شیوههاى انقلابى نکرد؛ این خیلى کار بزرگى بود.
 آنچه که براى خدا کردید، خداى متعال آنها را در نامهى عمل شما ثبت کرده و کرامالکاتبین آنها را نگه داشتهاند و بلاشک به درد شما خواهد خورد. آنچه را که شما عمل کردید، چه حالا بنده و امثال بنده ببینیم، بدانیم و تشکر کنیم، چه نبینیم، ندانیم و تشکر نکنیم، «انّ الله شاکر علیم»؛(1) خدا، هم میداند - علیم است - هم سپاسگزار است. امیدواریم انشاءالله خداى متعال به شماها توفیق دهد.
 کارى که باید بر آن همت بگمارید، این است که رشتهى خدمت را رها نکنید. همهى تلاشها منحصر نیست در فلان وزارتخانه یا فلان مسئولیت در دولت؛ نه، صحنهى کشور صحنهى تلاش است، صحنهى کار است، صحنهى فعالیت است؛ و این کار، دو جور میتواند انجام بگیرد: متوجه اهداف انقلابى، و غیرمتوجه به اهداف انقلابى. شما چه در دولت آینده و در دولتهاى آینده حضور داشته باشید، چه نداشته باشید، کارى که انجام میدهید و مسئولیتى که برعهده میگیرید - که طبعاً امثال شماها، مدیران شایسته و کارآمد، در هر بخشى از بخشها خالى از مسئولیت نمیمانند - سعى کنید آن را با توجه به اهداف انقلاب و با رویکرد هدفهاى انقلاب انشاءالله انجام دهید. خداى متعال شماها را مأجور خواهد داشت، ما هم در حد خودمان و به قدر خودمان تشکر میکنیم.
 من طبق معمول همیشهمان - دیگر حالا مجال هم نیست، وقت هم نیست - یک جمله از نهجالبلاغه براى شما بخوانم: «و اعلم انّ امامک طریقا ذا مسافة بعیدة و مشقّة شدیدة».(2) این جزو وصایاى امیرالمؤمنین به امام حسن مجتبى (علیهالسّلام) است. در واقع باید گفت وصیت، صمیمانهترین حرفى است که هر کسى میزند؛ چون وقتى است که دیگر انسان در عالم ماده حضور ندارد و اغراض مادى قاعدتاً یا نیستند یا بالاخره ضعیفند؛ لذا در وصیتنامه صمیمىترین حرفها گفته میشود؛ آن هم وقتى که مخاطب وصیت، عزیزترین افراد نسبت به انسان است؛ فرزند انسان، آن هم فرزندى مثل امام حسن، فرزند بزرگ امیرالمؤمنین - که بلاشک احبّ افراد در دل آن بزرگوار و چشم آن بزرگوار است - مخاطب این وصیت است. البته امیرالمؤمنین فرمودهاند که این وصیت مخصوص شما نیست، مال همه است؛ لیکن مخاطب اصلى، امام حسن است. بنابراین، این لبّ لباب کلمات و معارف و ذهنیات امیرالمؤمنین است. البته بیانات امیرالمؤمنین، هر کلمهاش، هر جملهاش حکمت است؛ مخصوص این وصیتنامه نیست. اعماق و ژرفاى کلمات امیرالمؤمنین را واقعاً ماها نمیفهمیم؛ امثال ماها قادر نیستیم به آن ژرفا برسیم؛ یک چیزى را استفاده میکنیم. کسانى را ما دیدیم که هرچه حکمتشان برتر، اندیشهشان والاتر و عمق فکرىشان بیشتر بود، بیشتر توانستند نکاتى را از این کلمات دریابند. نهجالبلاغه یک چنین چیزى است. حالا این در نهجالبلاغه، وصیت امیرالمؤمنین است.
 میفرماید: بدان که پیش روى تو راهى وجود دارد که مسافت خیلى طولانى و مشقت شدیدى در آن هست. این راهى که پیش روى شما است - راه رسیدن به جزاى عمل و رسیدن به قیامت - راه طولانىاى است. «و انّه لا غنى لک فیه عن حسن الارتیاد»؛(3) در یک چنین راهى، تو باید با منتهاى طلب حرکت کنى - «ارتیاد» یعنى خواست، طلب، تلاش همراه با اراده و نیت - چارهاى ندارى جز اینکه کار را جدى دنبال کنى. یعنى این راهى نیست که انسان بتواند آن را سرسرى بگیرد. بله، غفلت داریم، کار را سرسرى میگیریم؛ اما این سرسرى گرفتن کار، از روى غفلت است. بدانیم که حقیقت قضیه چیست، و کجا داریم میرویم، و سرنوشت ابدى ما در کجا تحقق پیدا میکند و عینى میشود؛ این را اگر توجه کنیم، جدى خواهیم گرفت. لذا شما در دعاى شریف کمیل - که باز از امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) است - ملاحظه میکنید: «و هب لى الجدّ فى خشیتک»؛(4) دعا میکند، از خداى متعال میخواهد که خشیت ما در مقابل پروردگار، یک خشیت جدى باشد؛ از ظاهر قلب و همین احساسات زودگذر و ناشى از عوارض زندگى نباشد؛ به معناى واقعى کلمه، انسان در مقابل پروردگار احساس خشیت کند.
 «قدّر بلاغک من الزّاد مع خفّة الظّهر».(5) حالا شما ناچارید از این راه سخت و طولانى که راه قیامت است، عبور کنید؛ شما به سمت قیامت از وسط دنیا دارید میگذرید، ناچارید از این گذرگاه ماده عبور کنید با همهى لوازم این ماده، با همهى خصوصیاتى که انسان در این محیط مادى و در فضاى مادى به طور طبیعى دارد؛ بنابراین کارى که باید بکنید براى اینکه آن نهایت براى شما آسان شود و مطلوب باشد، این است: «قدّر بلاغک من الزّاد»؛ آن مقدارى از توشه را که تو را به منزل برساند، تقدیر کن - یعنى اندازهگیرى کن - بدان چقدر کار لازم دارى براى اینکه بروى. این بخش اول است.
 بخش دوم: «مع خفّة الظّهر»؛ بار دوش خودت را هم سبک کن. این دو تا هدایت و راهنمائى است که امیرالمؤمنین میکند. اولاً بدان چه لازم دارى براى عبور از این راه. در پاسخ اینکه ما چه لازم داریم، خودشان بیان کردند: اجتناب از محرّمات و انجام واجبات. یعنى آن اندازهى لازم، و به قول پزشکان، آن دوز لازم از ذخیرهاى که شما لازم دارید براى اینکه بتوانید این راه را طى کنید، همین واجبات است؛ این واجبات را که انجام دهید، آن مقدار لازم از ذخیره را دارید. هرچه بیشتر کردید و بر این واجبات افزودید، امکانات بیشترى خواهید داشت، استفادهى بیشتر و بهرهى بیشترى خواهید برد. لیکن مقدار فرائضى که بر ما واجب است، آن حداقل نیازى است که ما براى عبور در این راه داریم. محرّمات هم همین جور است. یعنى اجتناب از محرّمات، حداقلِ آن پرهیز از آسیبهائى است که در این راه ممکن است براى ما پیش بیاید. بنابراین اگر از محرّمات اجتناب کردیم و واجبات را انجام دادیم، این همان پرواز مورد نظر را براى من و شما ممکن و فراهم میکند؛ چیز بیشترى لازم نیست. بعضىها دنبال برخى از خصوصیاتند؛ کسى را پیدا کنند، از او ذکرى بگیرند، از او ریاضتى فرا بگیرند. اینها لازم نیست؛ ریاضت شرعى، مشخص است. اگر همین نمازها را بخوانیم، درست بخوانیم، بوقت بخوانیم، ارکانش را درست بهجا بیاوریم، با توجه بخوانیم، یا روزه را درست بگیریم - همین واجبات و فرائضى که در اختیار ما است - همینها انسان را پرواز میدهد.
 و من به شما عرض بکنم؛ ما اگر چنانچه همین مقدار را انجام دهیم، خود این زمینهاى خواهد شد براى جذب انوار الهى به میزان زیاد. یعنى این حداقلى که براى ما لازم است، هنرش فقط این نیست که ما را قادر خواهد کرد بر این که این راه را طى کنیم؛ بلکه هنر دیگرش این است که زمینهى ما را براى جذب بیشتر نور الهى و تفضل الهى فراهم خواهد کرد. وقتى انسان نماز فریضه را خوب بخواند، به طور طبیعى میل به نوافل پیدا خواهد کرد. وقتى انسان از دروغ، از غیبت، از قول به غیر علم، از تهمت، از افساد، از مال مردم خورى، از خیانت در امانت پرهیز کند، خود این، دل انسان را آمادهى تلقى هدایت الهى و معرفت الهى خواهد کرد؛ ما را پیش خواهد برد. این توصیهى اول.
 توصیهى دوم هم اینکه فرمودند: «مع خفّة الظّهر»؛ بار دوش خودت را سبک کن. ماها که بارهاى سنگینى را بر دوش گرفتیم، امیدواریم انشاءالله خداى متعال توفیق دهد که بتوانیم این بارها را حمل کنیم. اگر شماها انشاءالله بتوانید این بارها را حمل کنید و بسلامت به منزل برسانید، اجر فراوانى هم خواهد داشت. یعنى این مسئولیتهاى سنگین همچنان که دغدغهى فراوانى براى خود انسان ایجاد میکند، اما از آن طرف هم اگر خوب انجام بگیرد، فضیلت بسیارى خواهد داشت.
 امیدواریم انشاءالله خداى متعال همهى شماها را موفق و مؤید بدارد و همیشه در خدمت اسلام و در خدمت انقلاب قرار داشته باشید.
    والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
 

[ چهارشنبه 92/4/26 ] [ 2:12 عصر ] [ پویا بخشی ]

کودکی پیامبر از زبان حضرت ایت الله عظمی امام خامنه ای(مدظله العالی)

 

ذکر نام مقدس نبى‌اکرم صلّى‌اللَّه‌علیه‌وآله‌وسلّم و شرح گوشه‌هایى از زندگى  آن بزرگوار انصافاً کم است و چهره نورانى آن درّةالتاج آفرینش و آن گوهر یگانه عالم  وجود براى بسیارى از افراد، آن‌چنان که شایسته است، روشن نیست - نه تاریخ زندگى آن بزرگوار، نه اخلاق آن بزرگوار، نه رفتار فردى و سیاسى آن بزرگوار - بنده قصد داشتمکه در ایام آخر صفر، به قدر گنجایش وقت و توفیق خودِ این حقیر، در یک خطبه نسبت بهآن بزرگوار مطالبى عرض کنم؛ اما ترسیدم که تراکم مطالب باز موجب شود که این ابرازارادتِ لازم و واجب فوت شود و به تأخیر افتد؛ لذا امروز قصد دارم که در این خطبهراجع به آن وجود مقدّس صحبت کنم.

نبى مکرم اسلام جداى از خصوصیات معنوى و نورانیت و اتّصال به غیبو آن مراتب و درجاتى که امثال بنده از فهمیدن آنها هم حتّى قاصر هستیم، از لحاظشخصیت انسانى و بشرى، یک انسان فوق‌العاده، طراز اول و بى‌نظیر است. شما دربارهامیرالمؤمنین مطالب زیادى شنیده‌اید. همین قدر کافى است عرض شود که هنر بزرگامیرالمؤمنین این بود که شاگرد و دنباله‌رو پیامبر بود. یک شخصیت عظیم، با ظرفیتبى‌نهایت و با خلق و رفتار و کردار بى‌نظیر، در صدر سلسله‌ى انبیا و اولیا قرارگرفته است و ما مسلمانان موظّف شده‌ایم که به آن بزرگوار اقتدا کنیم؛ که فرمود: «ولکم فى رسول‌اللَّه اسوة حسنة». ما باید به پیامبر اقتدا و تأسى کنیم. نه فقط درچند رکعت نماز خواندن که در رفتارمان، در گفتارمان، در معاشرت و در معامله‌مان همباید به او اقتدا کنیم. پس باید او را بشناسیم.

خداى متعال شخصیت روحى و اخلاقى آن بزرگوار را در ظرفى تربیت کردو به وجود آورد که بتواند آن بار عظیم امانت را بر دوش حمل کند. یک نگاه اجمالى بهزندگى پیامبر اکرم در دوران کودکى بیندازیم. پدر آن بزرگوار، بنابر روایتى قبل ازولادتش، و بنا بر روایتى دیگر چند ماه بعد از ولادتش از دنیا مى‌رود و آن حضرت پدررا نمى‌بیند. به رسم خاندانهاى شریف و اصیل آن روز عربستان که فرزندان خودشان را بهزنان پاکدامن و داراى اصالت و نجابت مى‌سپردند تا آنها را در صحرا و در میان قبایلعربى پرورش دهند، این کودک عزیزِ چراغ خانواده را به یک زن اصیل نجیب به نام حلیمهسعدیّه - که از قبیله بنى سعد بود - سپردند. او هم پیامبر را در میان قبیله خود بردو در حدود شش سال آن کودک عزیز و آن درّ گرانبها را نگه‌داشت؛ به او شیر داد و اورا تربیت کرد. لذا پیامبر در صحرا پرورش پیدا کرد. گاهى این کودک را نزد مادرش - جناب آمنه - مى‌آورد و ایشان او را مى‌دید و سپس باز برمى‌گرداند. بعد از شش سال کهاین کودک از لحاظ جسمى و روحى پرورش بسیار ممتازى پیدا کرده بود - جسماً قوى، زیبا،چالاک، کارآمد؛ از لحاظ روحى هم متین، صبور، خوش اخلاق، خوش رفتار و با دید باز، کهلازمه زندگى در همان شرایط است - به مادر و به خانواده برگردانده شد. مادر این کودکرا برداشت و با خود به یثرب برد؛ براى این‌که قبر جناب عبداللَّه را - که در آن جااز دنیا رفت و در همان جا هم دفن شد - زیارت کنند. بعدها که پیامبر به مدینه تشریفبردند و از آن‌جا عبور کردند، فرمودند قبر پدر من در این خانه است و من یادم است کهبراى زیارت قبر پدرم، با مادرم به این جا آمدیم. در برگشتن، در محلى به نام ابواء،مادر هم از دنیا رفت و این کودک از پدر و مادر - هر دو - یتیم شد. به این ترتیب،ظرفیت روحى این کودک که در آینده باید دنیایى را در ظرفیت وجودى و اخلاقى خود تربیتکند و پیش ببرد، روزبه‌روز افزایش پیدا کرد. ام‌ایمن او را به مدینه آورد و به دستعبدالمطلب داد. عبدالمطلب مثل جان شیرین از این کودک پذیرایى و پرستارى مى‌کرد. درشعرى عبدالمطلب مى‌گوید که من براى او مثل مادرم. این پیرمرد حدود صدساله - که رئیسقریش و بسیار شریف و عزیز بود - آن‌چنان این کودک را مورد مهر و محبت قرار داد کهعقده کم محبتى در این کودک مطلقاً به وجود نیاید و نیامد. شگفت‌آور این است که ایننوجوان، سختیهاى دورى از پدر و مادر را تحمل مى‌کند، براى این‌که ظرفیت و آمادگى اوافزایش پیدا کند؛ اما یک سرسوزن حقارتى که احتمالاً ممکن است براى بعضى از کودکانِاین‌طورى پیش بیاید، براى او به‌وجود نمى‌آید. عبدالمطلب آن‌چنان او را عزیز وگرامى مى‌داشت که مایه تعجب همه مى‌شد. در کتابهاى تاریخ و حدیث آمده است که درکنار کعبه براى عبدالمطلب فرش و مسندى پهن مى‌کردند و او آن‌جا مى‌نشست و پسران اوو جوانان بنى‌هاشم با عزّت و احترام دور او جمع مى‌شدند. وقتى عبدالمطلب نبود یا درداخل کعبه بود، این کودک مى‌رفت روى این مسند مى‌نشست. عبدالمطلب که مى‌آمد، جوانانبنى‌هاشم به این کودک مى‌گفتند بلند شو، جاى پدر است. اما عبدالمطلب مى‌گفت نه، جاىاو همان‌جاست و باید آن‌جا بنشیند. آن وقت خودش کنار مى‌نشست و این کودک عزیز وشریف و گرامى را در آن محل نگاه مى‌داشت. هشت ساله بود که عبدالمطلب هم از دنیارفت. روایت دارد که دم مرگ، عبدالمطلب از ابى‌طالب - پسر بسیار شریف و بزرگوار خودش - بیعت گرفت و گفت که این کودک را به تو مى‌سپارم؛ باید مثل من از او حمایت کنى. ابوطالب هم قبول کرد و او را به خانه خودش برد و مثل جان گرامى او را مورد پذیرایىقرار داد. ابوطالب و همسرش - شیرزن عرب؛ یعنى فاطمه بنت‌اسد؛ مادر امیرالمؤمنین - تقریباً چهل سال مثل پدر و مادر، این انسان والا را مورد حمایت و کمک خود قراردادند. نبى‌اکرم در چنین شرایطى دوران کودکى و نوجوانى خود را گذارند.

خصال اخلاقى والا، شخصیت انسانىِ عزیز، صبر و تحمّل فراوان، آشنابا دردها و رنجهایى که ممکن است براى یک انسان در کودکى پیش بیاید، شخصیت در همتنیده عظیم و عمیقى را در این کودک زمینه‌سازى کرد. در همان دوران کودکى، به اختیارو انتخاب خود، شبانى گوسفندان ابوطالب را به عهده گرفت و مشغول شبانى شد. اینهاعوامل مکمّل شخصیت است. به انتخاب خود او، در همان دوران کودکى با جناب ابى‌طالب بهسفر تجارت رفت. بتدریج این سفرهاى تجارت تکرار شد، تا به دوره جوانى و دوره ازدواجبا جناب خدیجه و به دوران چهل سالگى - که دوران پیامبرى است - رسید.


[ دوشنبه 91/11/9 ] [ 3:25 عصر ] [ پویا بخشی ]

                تشریح اهداف دشمن در انتخابات ریاست جمهوری سال92

                                  توسط رهبر معظم انقلاب     

 

امروز آنچه بنده تشخیص  میدهم - که بررسى حرکات دشمن نشان میدهد - این است: با اینکه ما حدود پنج ماه بهانتخابات داریم، ذهن دشمن متوجه انتخابات ماست. انتخاباتى که در خرداد آینده در پیشداریم، از نظر ما مهم است، از نظر دشمن هم مهم است؛ حواسش به آن انتخابات است. اگرمیتوانستند کارى میکردند که اصلاً انتخابات انجام نگیرد، این کار را میکردند. خب،این کار براى آنها میسر نیست، مقدور نیست؛ مأیوسند از این که بتوانند این کار راانجام دهند. یک بار بعضى‌ها تلاش کردند که انتخابات مجلس را عقب بیندازند؛ حتّى بهما گفتند اگر میشود، دو هفته عقب بیندازید. گفتیم نمیشود؛ انتخاباتباید در همان روزِ خودش انجام بگیرد؛ یک روز هم نباید عقب بیفتد.نتوانستند،دستشان به جائى نرسید. آنها این را تجربه کرده‌اند، میدانند انتخابات عقب‌افتادنىنیست؛ لذا دنبال راه‌هاى دیگرند.
 
یکى از هدفها این است که کارى کنند کهانتخابات بدون حضور پرشور و همگانى مردم برگزار شود. این را از حالا همه بدانند: آنکسانى که ممکن است از سر دلسوزى، راجع به انتخابات یک توصیه‌هاى عمومى بکنند که آقاانتخابات اینجورى باشد، آنجورى نباشد، حواسشان باشد به این مقصود دشمن کمک نکنند؛مردم را از انتخابات مأیوس نکنند، هى نگویند انتخابات باید آزاد باشد. خب، معلوماست که انتخابات باید آزاد باشد. ما از اول انقلاب تا حالا سى و چند تا انتخاباتداشته‌ایم؛ کدامش آزاد نبوده است؟ در کدام کشور دیگر، انتخابات از آنچه که در ایرانمیگذرد، آزادتر است؟ کجا صلاحیتها ملاحظه نمیشود، که اینجا روى این مسائل هى تکیهبکنند، هى تکیه بکنند، هى بگویند، هى تکرار کنند و یواش یواش این ذهنیت را به خیالخودشان در مردم به وجود بیاورند که خب، این انتخابات فایده‌اى ندارد؟ این یکى ازخواسته‌هاى دشمن است. آن کسانى که در داخل، این حرفها را میزنند، ممکن است غفلتکنند. من میگویم غفلت نکنید، حواستان باشد، کار شما جدول مورد نظر دشمن را پر نکند؛مقصود او را تکمیل و تتمیم نکند. این یکى از راه‌هاى از شور و هیجان انداختنِانتخابات است.
 
یک مسئله‌ى دیگر این است که به مردم گفته شود، تلقین شود کهانتخابات سلامت لازم را ندارد. البته بنده هم تأکید میکنم که انتخابات باید سالمبرگزار شود؛ منتها این، راه دارد. در جمهورى اسلامى، در قوانین ما، راه‌هاى قانونىِبسیار خوبى براى حفظ سلامت انتخابات پیش‌بینى شده است. البته کسانى بخواهند از طرقغیر قانونى عمل کنند، خب به ضرر کشور میکنند؛ کمااینکه درسال 88از راه‌هاىغیر قانونى وارد شدند، کشور را دچار هزینه کردند، براى مردم اسباب زحمت درست کردند،براى خودشان هم اسباب بدبختى و سرشکستگى در زمین و در ملأ اعلى شدند. راه‌هاىقانونىِ خوبى وجود دارد. بله، بنده هم اصرار دارم که انتخابات باید با سلامت کامل،با رعایت امانتِ کامل انجام بگیرد. مسئولین دولتى و مسئولین غیر دولتى که در کارانتخابات دست‌اندرکارند و مسئول هستند، همه باید طبق قانون، با دقت کامل، با رعایتکمال تقوا و پاکدستى عمل کنند تا انتخابات سالمى پیش بیاید؛ و مطمئناً هم چنینخواهد شد.
 
یکى از راه‌ها هم این است که سعى کنند در ایام انتخابات، سر مردم رابه یک چیز دیگرى گرم کنند؛ یک حادثه‌اى پیش بیاورند، یک ماجرائى درست کنند؛ یکماجراى سیاسى، یک ماجراى اقتصادى، یک ماجراى امنیتى. البته این هم جزو نقشه‌هاىدشمن است، اما بنده مطمئنم که ملت ایران بسیاربصیرترو باهوش‌تر ازاین است که با یک چنین ترفندهاى خصمانه‌ى دشمنان یا عوامل دشمنان فریب بخورد؛ نه،ان‌شاءاللّه انتخابات به اذن‌اللّه، به حول و قوه‌ى الهى، به فضل پروردگار،انتخابات خوب و پرشورى خواهد شد.
 
البته در باب انتخابات، بنده زیاد حرف دارم. اگر عمرى بود، در آینده راجع به انتخابات باز صحبت خواهم کرد. توصیه‌ها، حرفها ونکاتى وجود دارد، اما حالا به همین اندازه اکتفاء میکنم. توجه داشته باشید؛انتخابات یک حق است و یک وظیفه است. ما هر کداممان به عنوان یک فرد از افراد اینملت، هم حق داریم در انتخابات شرکت کنیم، هم وظیفه داریم. آن کسانى که به نظامجمهورى اسلامى معتقدند، قانون اساسى را قبول دارند، هم از این حق میخواهند استفادهکنند، هم این وظیفه را میخواهند انجام دهند. همه باید این وظیفه را انجام دهند. یکىوظیفه‌اش این است که بیاید صلاحیتهاى خودش را در معرض انتخاب مردم قرار دهد. هر کسىکه در خود صلاحیتى احساس میکند و کار اجرائى بلد است، مى‌آید و خود را در معرضانتخاب مردم میگذارد. اداره‌ى مملکت و کار اجرائى، کار کوچکى نیست. کارهاى بزرگ وبارهاى سنگینى بر دوش مجریان سطوح بالاست. ممکن است کسانى که در سطوح دیگرى کارمیکنند، ابعاد این سنگینى را هم بعضاً تشخیص ندهند که چقدر این بار سنگین است. آنکسانى که وارد میدان میشوند، باید کسانى باشند که در خود توانائىِ کشیدن این بار رابیابند؛ صلاحیتهائى را هم که در قانون اساسى است و شوراى محترم نگهبان بر روى آنهاتکیه خواهد کرد، در خودشان ملاحظه کنند و واقعاً وابسته و دلبسته‌ى به نظام و قانوناساسى باشند؛ بخواهند قانون اساسى را اجرا کنند؛ چون رئیس جمهور سوگند میخورد کهقانون اساسى را اجرا کند؛ قسم دروغ که نمیشود خورد. کسانى که این را احساس میکنند،در آن میدان مى‌آیند؛ کسانى هم که نه، قصد ندارند در این صحنه حاضر شوند، در صحنه‌ىانتخاب کردن و کمک به پرشور شدن انتخابات شرکت خواهند کرد.
 
من به شما عرضمیکنم؛ با اعتمادى که ما به وعده‌ى الهى داریم - و وعده‌ى الهى حق است و صدق است - بدون تردید خداى متعال این ملت را، هم در این مرحله، هم در همه‌ى مراحل آینده، بردشمنانش پیروز خواهد کرد. خدا را شکر میکنیم که ما را دچار سوءظن به خودش نکرد؛«الظّانّینباللّه ظنّ السّوء»؛(7) ما را از اینها قرار نداد. ما به وعده‌ى الهىحسن ظنداریم، بهوعده‌ى الهى اعتماد داریم. از طرفى مى‌بینیم که خداى متعال وعده‌ى نصرت داده است،از طرفى هم انسان این مردم را مشاهده میکند؛ حضورشان، علاقه‌شان، همتشان، اخلاص اینجوانها، پاکى این جوانها، پدر و مادرهاى مؤمن و علاقه‌مند در سطح کشور، در همه‌ىقشرها، با همه‌ى شکلها و ظواهر. انسان مشاهده میکند که این ملت، ملتى است کهبحمداللّه در صحنه است.

 

                    بیانات مقام عظمی ولایت در جمع مردم قم                                                                                                                                        

 


[ دوشنبه 91/11/9 ] [ 2:57 عصر ] [ پویا بخشی ]

 

·            محسن هاشمی رفسنجانی بزرگ ‌ترین پسرهاشمی نامبرده دارای مدرک کارشناسی ارشد مهندسی مکانیک  از دانشگاه پلی تکنیک مونترال کانادا می‌باشد. محسن هاشمی که هم اکنون 11 سال است

·        رئیس هیئت مدیره و مدیر عامل شرکت متروی تهران و

·        نایب رئیس اتحادیه بین المللی حمل و نقل عمومی در منطقه خاورمیانه و شمال افریقا است قبلا در مشاغل گوناگون مانند

·        رئیس دفتر مجمع تشخیص مصلحت نظام،

·        رئیس بازرسی ویژه ریاست جمهوری و

·        عضو هیئت مدیره سازمان صنایع دفاع اشتغال داشته‌است.

·        در زمان مدیریت وی متروی تهران راه اندازی شد و

·        او تا کنون بطور پیوسته (غیر از مدت زمان اندکی که از سوی شهردار وقت تهران محمود احمدی نژاد عزل شده بود) عهده دار این سمت بوده‌است.

·        محسن هاشمی رفسنجانی هم‌زمان یک موسسه انتشاراتی به نام دفتر نشر معارف انقلاب را اداره می‌نماید که ناشر کتب تخصصی تالیف وی و خانواده وی، به ویژه دوره خاطرات آقای اکبر هاشمی رفسنجانی از قبل و بعد از انقلاب اسلامی می‌باشد.

·        محسن هاشمی همچنین رئیس هیئت مدیره اتحادیه قطارهای شهری کشور بوده و

·        ریاست هیئت مدیره انجمن مهندسی حمل و نقل ریلی ایران را هم به عهده دارد.

·        او به زبان‌های فرانسه و انگلیسی تسلط داشته و کتاب آنالیز رایانه‌ای قالب‌های تزریقی تالیف وی می‌باشد.

·       

·        مهدی هاشمی رفسنجانی، دریافت رشوه از شرکت نفتی توتال برای تسهیل کار این شرکت در ایران در 10 سال پیش را تکذیب کرد.

به گزارش رادیو فردا مهدی هاشمی رفسنجانی که برای دومین بار طی دو سال اخیر به دریافت رشوه از شرکت های نفتی اروپایی متهم شده است، روز شنبه به خبرگزاری فرانسه گفت: «من این اتهام را که به کلی غلط است، رد می کنم. هیچ ارتباطی میان من و توتال وجود ندارد.»

مهدی هاشمی رفسنجانی در زمان امضای قراردادی در پروژه توسعه میدان گازی پارس جنوبی میان ایران و شرکت فرانسوی توتال، ریاست شرکت گاز ایران را به عهده داشت.

·

·        مهندس مهدی هاشمی رفسنجانی گرچه عضو هیچ یک از احزاب کشور نیست اما سیاست ورزی حرفه یی است. علاوه بر اینکه ظرایف بازی سیاسی در ساختار جمهوری اسلامی را به خوبی می شناسد اما منویات سیاسی خود را در قالبی مدرن عرضه می کند. نگاهش به پدیده انتخابات علمی است. شاید تنها کسی باشد که پس از انتخابات ریاست جمهوری به تحقیق و آنالیز نتایج پرداخته است و امروز با اتکا به آمارهای دور اول و دوم انتخابات 84 قادر است پیش بینی دقیقی از احتمالات مختلف در انتخابات ریاست جمهوری سال آتی ارائه دهد. او پس از سال ها حضور در جبهه، دانشگاه و مدیریت کلان در وزارت نفت و دو دوره فعالیت نفس گیر انتخاباتی در ستاد پدر (ریاست جمهوری نهم و خبرگان چهارم ) حالا مشغول تحصیل در مقطع دکترای رشته انرژی است  


·        یاسر هاشمی رفسنجانی نامزد ریاست سوارکاری شد

·        گروه ورزشی: با پایان  یافتن  مهلت  ثبت  نام  داوطلبان  شرکت  در انتخابات  فدراسیــون  سوارکاری  جهت  تعیین  رئیس  جدید این  فدراسیون ، شش  نفر خود را برای  احــراز این  پست  نامزد کرده اند.
مسعود خلیلی  معاون  فنی  پیشین  فدراسیون  سوارکاری ، دکتــر محمد بردبار دامپزشک  اسب ، حسین  رمضانی  رئیس  پیشین  هیأت  سوارکاری  استان  تهران ، یاسـرهاشمی  رفسنجانی  عضو هیأت  رئیسه  فدارسیون  سوارکاری ... از جمله  نفراتی  هستند که  برای  احراز این  پست  خود را نامزد کرده اند.

 



«فاطمه هاشمی رفسنجانی» عضو هیئت مدیره فدراسیون بین‏المللی تالاسمی و رئیس بنیاد امور بیماری‏های خاص در ایران است که پیشنهاد اجباری شدن آزمایش تالاسمی پیش از ازدواج، درمان رایگان بیماران تالاسمی و کمک به تأسیس و راه‏اندازی مراکز درمانی تالاسمی از جمله اقدامات وی است.

·       

·        فائزه هاشمی رفسنجانی(1341-) دومین دختر علی اکبر هاشمی رفسنجانی است. از بین دختران هاشمی، فائزه تنها دختری است که وارد سیاست شد و نماینده‌ دوم تهران در مجلس پنجم بود. شرکت او در انتخابات مجلس ششم با شکست سختی همراه بود که باعث کناره‌گیری او از سیاست شد.[1]

·        او در سال 1378 شمسی اولین روزنامه مربوط به زنان یعنی روزنامه زن را منتشر کرد و مدیر مسئول آن بود.

 

           والسلام پویا بخشی


[ یکشنبه 91/8/14 ] [ 1:55 عصر ] [ پویا بخشی ]

 

پیام اخلاقی عید غدیر

 

عید غدیر، عید ولایت است. پیام اخلاقی عید غدیر، این است که پیمودن مسیر تقرّب به سوی خداوند متعال و تهذیب نفس و در یک کلام رسیدن به مقام آدمیّت، بدون ولایت امکان‌پذیر نیست.

مسیر سعادت، مانند هر مسیر دیگری، نیاز به راهنما دارد. راهنمایی که خود مسیر را پیموده باشد و از موانع راه آگاهی کامل داشته باشد. اهل‌بیت«سلام‌الله‌علیهم» بهترین راهنما برای پیمودن مسیر حرکت به سوی خداوند متعال هستند. از این جهت خداوند متعال می‌فرماید: اسلام منهای ولایت، ناقص است و در روز عید غدیر کامل می‌گردد.

«الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی‏ وَ رَضیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دیناً»[1]

پس از ابلاغ ولایت امیرالمؤمنین«سلام‌الله‌علیه»، خداوند متعال از دین اسلام راضی می‌شود. زیرا سلوک معنوی انسان، در پرتو نور قرآن و عترت که همان «ثقلین» هستند امکان‌پذیر است و بدون یکی از این دو گوهر گرانبها، کسی به مقصد نخواهد رسید.

تبیین وظایف شیعیان در هفت? ولایت، در سه بعد اساسی

بعد اول: تعظیم شعائر اسلامی

فاصل? زمانی عید قربان تا عید سعید غدیر، ایام مبارکی است و از قداست ویژه‌ای برخوردار می‌باشد. این ایام نورانی، باید به عنوان هفت? ولایت نام‌گذاری شده و در آن هفته از حیث شعاری، به موضوع مهمّ ولایت پرداخته شود.

جشن‌ها و دید و بازدیدها و آذین‌بندی خیابان‌ها و معابر عمومی در آن هفته باید فراوان باشد. ذکر امیرالمؤمنین«سلام‌الله‌علیه» باید بسیار گفته شود. مجالس جشن برگزار گردد و در آن مجالس سخنرانان مسئل? ولایت راتبیین کنند و مداحان اشعار زیبایی در مدح اهل‌بیت«سلام‌الله‌علیهم» و در موضوع ولایت بخوانند.

البته در این خصوص باید توجه شود که محتوای سخنرانی‌ها و مداحی‌ها باید از آیات شریف قرآن کریم گرفته شود. دست کم سیصد آیه در قرآن کریم پیرامون امیرالمؤمنین«سلام‌الله‌علیه» و ائم? طاهرین«سلام‌الله‌علیهم» وجود دارد. با وجود این آیات، نیازی نیست که در مجالس جشن، اشعار افراطی خوانده شود. بنابراین از خواندن اشعار و بیان سخنانی که بهانه دست دشمن می‌دهد، باید پرهیز جدی شود.

بعد دوم: تقویّت بنی? اعتقادی

نکت? دیگری که باید همیشه و به خصوص در هفت? ولایت به آن اهمیّت داده شود، اینکه شعار باید همراه با عقیده باشد. شیعه باید امام‌شناس باشد و به طور کلی در اعتقادات، مطالعه و تحقیق کامل بنماید و به صورت استدلالی مبانی اعتقادی خود را تقویت کند.

شیعه، به خصوص جوان شیعه باید بداند چرا امیرالمؤمنین علی«سلام‌الله‌علیه» خلیف? بلافصل پیامبر اکرم«صلی‌الله‌علیه وآله وسلّم» است. هر شیعه‌ای باید با استدلال بتواند اثبات کند که چرا ائمّ? دوازده‌گانه«سلام‌الله‌علیهم» امام هستند؟

کتاب‌های اعتقادی همانند احقاق‌الحق و الغدیر در این زمینه فراوان است. جوانان باید این کتب ارزشمند را مطالعه کنند و پس از اینکه قضی? ولایت برای خودشان حل شد، با ارائ? دلیل برای دیگران نیز بیان و اثبات نمایند.

در حوزه‌های علمیّه و دانشگاه‌ها باید در این خصوص گفتگوهای فراوانی صورت پذیرد و به موضوع اعتقادات بیش از این اهمیّت دهند. در هفت? ولایت نیز در مجالس جشن و سخنرانی‌ها باید دلائل شیعه برای امامت ائم? اطهار«سلام‌الله‌علیهم» تبیین شود و آیات مربوطه شرح داده شود.

فضائل امیرالمؤمنین«سلام‌الله‌علیه» و ائمّ? هدی«سلام‌الله‌علیهم» باید برای مردم بازگو شود. و مهم‌تر اینکه شبهات اعتقادی باید رفع شود. مطالعه و تحقیق در موضوع ولایت باید به قدری باشد که همه بتوانند شبهاتی که از سوی دشمنان مطرح می‌شود را با دلیل و برهان پاسخ گویند.

بعد سوّم: پیروی از اهل‌بیت«سلام‌الله‌علیهم»

بعد سوم وظایف شیعیان، که در هفت? ولایت باید بروز و ظهور بیشتری داشته باشد، پیروی از اهل‌بیت«سلام‌الله‌علیهم» است. شیعه باید علاوه بر اظهار محبّت به ائمّ? اطهار«سلام‌الله‌علیهم» و افزون بر اعتقاد قلبی به امامت آن بزرگوران، آنان را سرمشق خود قرار دهد و در زندگی از ایشان تبعیّت و پیروی نماید. سیمای تشیّع باید در پیشانی هر شیعه‌ای نمایان باشد و رکن اساسی تشیّع عمل به دستورات دینی و تبعیّت از قرآن و عترت است.

هفت? ولایت، فرصت ارزشمندی برای تمرین پیروی از اهل‌بیت«سلام‌الله‌علیهم» است. در این هفته همه باید تلاش کنند گفتار و کردار خویش را با عملکرد ائمّ? هدی«سلام‌الله‌علیهم» تطبیق دهند و در حدّ توان اعمال خود را به اعمال آن ذوات مقدس شبیه نمایند.

یکی از مواردی که در سیر? اهل‌بیت«سلام‌الله‌علیهم» بروز ویژه‌ای دارد، خدمت به خلق خدا است. مولا امیرالمؤمنین«سلام‌الله‌علیه» در مدّت بیست و پنج سال که خانه‌نشین بودند، بیست و شش مزرعه به دست مبارک خود برای فقرا و مستضعفین آباد کرده و وقف آنان نمودند.

شیعیان باید از آن حضرت پیروی کنند و هرچه می‌توانند برای رفاه دیگران تلاش کنند. رسیدگی به مستمندان باید برنام? همیشگی زندگی یک شیعه باشد. اما لااقل در هفت? ولایت همه باید به قدر توان به فقرا و مستمندان رسیدگی کنند و از دیگران به هر صورت ممکن دستگیری نمایند.

اگر به دستور قرآن کریم در خصوص انفاق که می‌فرماید:

«لِیُنْفِقْ ذُو سَعَةٍ مِنْ سَعَتِهِ وَ مَنْ قُدِرَ عَلَیْهِ رِزْقُهُ فَلْیُنْفِقْ مِمَّا آتاهُ اللَّه»[2]

عمل شود و امیرالمؤمنین«سلام‌الله‌علیه» سرمشق شیعیان باشند، یک نفر فقیر در میان شیعیان یافت نمی‌شود و همه در رفاه خواهند بود.

ساده زیستی ائمّ? هدی«سلام‌الله‌علیهم» فضیلت دیگر سیر? آن ذوات مقدس است که باید سرمشق شیعیان باشد. تجمّلات و تشریفات بی‌جا، مطلقاً در زندگانی حضرات ائمّ? اطهار «سلام‌الله‌علیهم» وجود نداشته است؛ با اینکه آن بزرگواران و به خصوص امرالمؤمنین «سلام‌الله‌علیه» با وجود مزارع فراوان و قنات‌هایی که احداث نمودند، می‌توانستند به ثروت زیادی دست یابند. اما آن ثروت را به جای اینکه در راه تجمّلات به کار گیرند، صرف تقویت اسلام می‌کردند و به مستمندان می‌بخشیدند.

امیرالمؤمنین«سلام‌الله‌علیه» و حتی اطرافیان ایشان، ذره‌ای از بیت‌المال استفاده نکردند. خوراک ایشان که از دست‌رنج خودشان بود، دو قرص نان جو در شبانه‌روز بود و به دو پیراهن ساده اکتفا کرده بودند.

تجمّل‌گرایی در زندگی‌های کنونی به هیچ وجه با سیر? اهل‌بیت«سلام‌الله‌علیهم» سازگاری ندارد و این ننگ بزرگی برای جامع? اسلامی محسوب می‌شود.

اهمیّت به نماز و به خصوص نماز اول وقت و به جماعت نیز در سیر? امیرالمؤمنین«سلام‌الله‌علیه» و سایر ائمّ? هدی«سلام‌الله‌علیهم» برجستگی دارد. نماز آن ذوات نورانی باید سرمشق شیعیان باشد.

مساجد شیعیان باید در وقت نماز، مملوّ از جمعیّت باشد و در هنگام نماز باید همه‌جا خلوت باشد و هم? کارها تعطیل شود و همه به نماز اول وقت، در مسجد و به جماعت بپردازند. لااقل در هفت? ولایت باید مساجد پر از جمعیّت باشد و همه به نماز اهمیّت بدهند تا از این نظر بتوانند شباهتی به امیرالمؤمنین«سلام‌الله‌علیه» پیدا کنند.

این موارد قطره‌ای از دریای بیکران فضائل اهل‌بیت«سلام‌الله‌علیهم» بود که باید سرمشق شیعیان گردد.

یک شیعه هم باید شعار و اظهار محبّت به اهل‌بیت«سلام‌الله‌علیهم» داشته باشد، هم از حیث اعتقادی از بنی? قوی و محکم برخوردار باشد و هم از نظر عمل، خود را شبیه اهل‌بیت «سلام‌الله‌علیهم» کند.

ارکان تشیّع که همان ارکان ایمان است، لازم و ملزوم یکدیگرند و هر سه رکن باید در زندگی شیعیان باشد.

از سه رکن تشیّع، دو رکن شعار و عقیده به نسبت موجود است، گرچه باید بیش از این باشد. اما آنچه موجب نگرانی است، عدم تطابق عملکرد بسیاری از مردم با نحو? رفتار معصومین «سلام‌الله‌علیهم» است.

بروز علنی فساد اخلاقی در جامعه و وجود گناه و معصیت که فعلاً در جامعه رایج است، با تشیّع سازگار نیست. از قرآن و عترت استفاده می‌شود که چنین ملّتی، شیع? واقعی نیست.

هفت? ولایت، هفت? مهمّی است. این ایام و این هفته باید سراسر اظهار محبّت به اهل‌بیت «سلام‌الله‌علیهم» باشد. همچنانکه باید موجب تقویت بنی? اعتقادی در زمین? امام شناسی شود و مهم‌تر از آن دو، این هفته باید یک معلّم اخلاق برای شیعیان باشد تا بتوانند پس از آن به واجبات اهمیّت دهند و از گناه و معصیت اجتناب جدی داشته باشند و به انجام مستحبات نیز به قدر توان و نشاط بپردازند.

 

                                                                                                       والسلام پویا بخشی

 


[ سه شنبه 91/8/9 ] [ 11:38 صبح ] [ پویا بخشی ]

           

                   بزرگ ترین شرکت های حامی اسرائیل

 

 

 

با نگاهی دیگر میتوان حامیان دیگری جدا از دولت آمریکا و برخی کشورهای اروپایی برای اسرائیل ذکر کرد که ما در این مطلب به دو شرکت معروف نوشابه سازی اشاره میکنیم

شاید قبل از اینکه این مطلب را میخواندیم همراه با وعده های غذایی ناهار و شاممان از نوشابه های گازدار استفاده میکردیم.اما آیا هیچوقت توجه کرده ایم که از چه نوع نوشابه ای استفاده میکنیم و یا دقت کرده ایم که نوشابه های مصرفیمان متعلق به کدام شرکت های تولید کننده است؟

ما در این مطلب به ذکر دو شرکت تجاری سازنده نوشابه که از حامیان بزرگ ر‍‍‍ژیم غاصب صهیونیستی هستند میپردازیم

شرکت کوکاکولا

تا به حال بارها نوشابه کوکاکولا را سر سفره های غذاهای رنگارنگمان در میهمانی ها و…دیده ایم ولی اینبار دقیق تر به آرم روی این نوشابه دقت کنید ، می توانید یک برچسب کوکاکولا را بردارید و به توضیح زیر دقت کنید و خودتان امتحان کنید تا متوجه یک فاجعه شوید.

اولین تصویر آرم معمولی و تجاری این شرکت است که بارها دیده ایم(بر چسب معمولی روی نوشابه )

تصویر دوم :اگر آرم را برعکس کنید(پشت و رو کنید)

و تصویر سوم :وقتی خطوط تزئینی و زائد و اضافی آرم را حذف کنید، تصویر چهارم پدیدار می شود.

 

این عمق کینه و دشمنی صهیونیستها را نسبت به پیامبر اسلام (ص) و مکه (محل ظهور دین مبین اسلام و همچنین محل ظهور منجی بشریت ،امام زمان (عج) ) را  آشکار می کند و نشان می دهد که آرزوی دیرینه ی اینان،نابودی اسلام و محو شدن نام پیامبر رحمت محمد مصطفی (ص) است که آن را در آرمانها و آرزوهایشان پرورانده اند، طوری که  آن را بر روی نوشابه ی معروفی که در سراسر دنیا مصرف کننده دارد با عبارت لا محمد و لا مکه  ابراز می دارند.

لعنت خدا و رسول او بر صهیونیستها.

از سال 1966 کوکالا تبدیل به یکی از ثابت قدمترین پشتیبانان اسرائیل شد.

در سال 1997 هیئت دولتی اقتصادی اسرائیل در مهمانی شامی به افتخار کوکاکولا بخاطر 30 سال پشتیبانی بی وقفه خود از اسرائیل و عدم توجه به تحریم کشورهای عرب، قدردانی کرد.

سالهاست که اداره مرکزی کوکاکولا میزبان و حامی اصلی اتاق بازرگانی آمریکایی – اسرائیلی شده. آشکار شده که کوکاکولا برنامه ای آموزشی برای کارگرانش بر پایه برخورد صهیونیسم- عرب ترتیب داده. محتویات این دوره توسط دولت اسرائیل و یک آژانس یهودی تهیه و تنظیم شده است.

کوکاکولا در کاری گروهی با سازمان «دوستان اسرائیل»  همکاری هایی را برای پشتیبانی از روزنامه نگار بدنام صهیونیست را در پرونده خود دارد.

سالهاست که اخباری نیز منتشر شده مبنی بر اینکه کوکاکولا جهت صرفه جویی میلیون دلاری بخاطر معافیت مالیاتی، اقدام به ساخت کارخانه ای جدید در زمین های اشغال شده فلسطین (قیریات قط) کرد.

در این سالهاکوکاکولا میزان سرمایه گذاری خود را در اسرائیل افزایش داده است

این شرکت ضمن حمایت آشکارا ومستمر از اسراییل اعلام کرده بود که حاضر است چندین میلیارد دلار برای سرنگونی نظام جمهوری اسلامی ایران نیز سرمایه گذاری کند

متاسفانه نمایندگی تحت لیسانس این شرکت در کارخانه خوشگوار مشهد سالیانه 5/1 میلیارد سود خالص به شرکت اصلی ،در آمریکا می فرستد.

این کارخانه نوشابه سازی در یکی از تصاویر تبلیغاتی خود با منقوش کردن نام کوکاکولا بر روی گنبد مسجد الاقصی و جملاتی که در این طرح تبلیغاتی نوشته شده، صریحا اعلام کرده است که ”با خوردن این نوشابه آمریکایی شما جزو حامیان اسرائیل به شمار می روید”.

سایت رسمی کوکاکولا نیز در صفحه نخست خود تصویری از نقشه جهان را قرار داده است که مخاطبان با کلیک بر روی هر نقطه از خاورمیانه با تنها کارخانه تولیدکننده این محصول در خاورمیانه یعنی رژیم صهیونیستی مواجه می شود که سایتی نیز به زبان عبری دارد.

در این زمینه و همچنین در راستای تحریم شرکتهای حامی رژیم صهیونیستی سایت “شجره” که متعلق به مسلمانان انگلیس است،  اطلاعات گسترده ای از سهم رژیم صهیونیستی در درآمد فروش این نوشابه منتشر کرده است.

به گزارش مهر، چندی پیش نیز کوکا کولا طرحی توهین آمیز علیه مسلمانان منتشر کرد که در آن مسلمانان را به ابزاری تبلیغاتی برای خود مبدل کرده است

تصویر فوق که نمایی از یک نمازجماعت با تن ‌پوشی از شرکت نوشابه ‌سازی آمریکایی است، باعث خشم مسلمانان در نقاط مختلف جهان شده و به حرکت گروه های غیر دولتی مسلمانان برای تحریم این کالای آمریکایی سرعت بخشیده است.

نکته جالب توجه این که پس از پیروزی انقلاب اسلامی، این نوشابه به همراه نوشابه پپسی که از دیگر حامیان رسمی رژیم صهیونیستی محسوب می شوند، در ایران تولید و وارد نمی شد اما طی چند سال گذشته این دو محصول وارد بازار کشورمان شد و طی قراردادی که با شرکت ساسان امضاء گردید، تولید نوشابه، تحت لیسانس کوکا و پپسی آغاز شد

 شرکتهای وابسته به شرکت کوکاکولا: فانتا، اسپرایت، کانادا درای، …

 

Dr Pepper, Fanta, Fruitopia.Schweppes, Kia ora, Litt, Sprite,Sunkist

و اما شرکت پپسی

در رابطه با این شرکت فقط باید به این نکته اشاره کنیم که اصلا pepsi یعنی چی؟

PEPSI   =  Pay each penny save israeal  

پپسی مخفف جمله “بپردازید هر پنی رابرای حفظ اسرائیل”

این شرکت نیز در صدر حامیان اسرائیل قرار دارد.

( پپسی به تحریم اسرائیل که تا سال 1991 از سوی کشورهای عربی اعمال شده بود عمل کرد ولی چند سال بعد تجارت خود را با اسرائیل از سر گرفته.)

امید است که  برنامه های غذاییمان را طوری تنظیم کنیم که جایی برای مصرف این نوع نوشابه ها وجود نداشته باشد تا موجب حمایت از رژیم غاصب اسرائیل نشویم.

 

 

                                                    با تشکر از برادر بزرگوارم محمد جواد عاطفی

                     والسلام پویا بخشی


[ سه شنبه 91/8/9 ] [ 10:46 صبح ] [ پویا بخشی ]

 

تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در 13 آبان 1358 یک بار دیگرکلام گوهر بار امام خمینی ( ره ) را در اذهان تداعی می کند که " آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند "

   با پیروزی انقلاب اسلامی، شیطان بزرگ با دخالت ها و توطئه های پیدا و نهان ، سعی در ایجاد شکاف و انحراف درنهضت عظیم مردم ایران داشت ، اماثمره تلاش های امام که در باطن پاک فرزندان امت اسلامی ریشه دوانیده بود ، در 13 آبان 58 و در قلب خزان به شکوفه نشست . 

   دانشجویان پیرو خط امام ، شیشه عمر آمریکا را شکستند و با فتح لانه جاسوسی ، حماسه عظیم دیگری آفریدند که امام (قدس سره ) به حق آن را انقلاب دوم وانقلابی بزرگ تر از انقلاب بهمن 57 نامید و فرمود :  

"  شما می بینید که الان مرکز فساد  امریکا را جوان ها  رفته اند، گرفته اند و آمریکایی ها هم که در آنجا بودند ، گرفتند و آن لانه ی فساد را به دست آوردند و آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند و جوان ها، مطمئن باشند که آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند." (1)

   سفارت خانه های امریکا همواره کانون اصلی جاسوسی سازمان سیا در کشورهای خارجی بوده اند وآشنایی با شیوه جاسوسی این سفارت خانه ها در کشورهای جهان درخور توجه است.

   اسناد به دست آمده از لانه ی جاسوسی آمریکا در تهران نشان می دهد که در سفارت خانه های امریکا، واحدی به نام « مراکز عملیاتی» وجود داشته و رؤسای این مراکز ، رهبری عملیات گوناگون جاسوسی در کشورهای حوزه مأموریتشان را بر عهده گرفتند. این گونه افراد عموماً در پوشش دیپلماتیک فعالیت کرده و از مصونیت های دیپلماتیک نیز برخوردار بودند.

   " ویلیام کیسی"  رئیس پیشین سیا، در اسفند 1361 گفته بود:

سازمان سیا در تمامی کشورهایی که برای امریکا اهمیت حیاتی داشته باشد، فعالیت های جاسوسی شدیدی را به منظور ارزیابی میزان ثبات سیاسی و اقتصادی این کشورها اعمال می کند. وی " جیمی کارتر" رییس جمهور اسبق امریکا را به خاطر عدم آگاهی و اتخاذ تدابیر لازم به منظور جلوگیری از سقوط شاه در ایران مورد نکوهش  قرار داد و گفت: " چنین اتفاقی علیه منافع امریکا درهیچ کجای جهان اتفاق نخواهد افتاد."

تصرف لانه ی جاسوسی

   در زمان دولت موقت مهندس بازرگان ، در سراسر کشور، به خصوص در دانشگاه ها و کارخانه ها، ، حرکت هایی توسط ایادی آمریکا صورت می گرفت تا جو سیاسی جامعه را پیچیده ترکرده و به نفع آمریکا پیش ببرند. بعدها مشخص شد که مرکز تمامی این جریانات ضد انقلابی ، سفارت امریکا در تهران بوده است، در حالی که موضع زیرکانه و منافقانه امریکا نسبت به انقلاب اسلامی مانع از روشن شدن چهره  واقعی این کشور در میان مردم شده بود.

   در چنین شرایطی امام خمینی (ره) بیاناتی علیه ابرقدرت ها و به ویژه آمریکا اظهار داشتند و به ویژه ورود شاه را به پاناما به عنوان سرفصلی تازه برای یک تهاجم سنگین علیه آمریکا اعلام کرده و فرمان مقابله را به تمامی دانش آموزان، دانشگاهیان و طلاب علوم دینی صادر نمودند:

   " بر دانش آموزان، دانشگاهیان و محصلین علوم دینیه است که با قدرت تمام حملات خود را علیه امریکا و اسراییل گسترش داده و امریکا را وادار به استرداد این شاه مخلوع جنایتکار نمایند و این توطئه بزرگ را بار دیگر شدیداً محکوم کنند." (2)

   دانشجویان مسلمان دانشگاه ها با درک فرمایش امام خمینی و توجه به این نکته که ایشان فرموده بودند:

" همه گرفتاری که ما داریم از دست امریکا داریم"  با لبیک به فرمایش ایشان و وادار نمودن آمریکا به استرداد شاه و اموال ملت ایران، تصمیم به اشغال سفارت امریکا گرفتند. دانشجویان دانشگاه تهران، پلی تکنیک، صنعتی شریف، شهید بهشتی و ... گرد هم آمده و طی یک راهپیمایی تا سفارت آمریکا به آنجا حمله کرده و علی رغم مقاومت آمریکایی ها ، سفارت را به تصرف کامل خوددر آوردند.

   تعدادی از آمریکایی ها را که در جریان اشغال گریخته بودند ، نیز تعقیب و دستگیرشدند. پس از تسخیر لانه ی جاسوسی به سرعت و با دقت کامل از نابود شدن بقیه اسناد توسط امریکایی ها جلوگیری به عمل آمد وضمن ایجاد محدودیت برای نفوذ عناصر انحرافی به داخل برای نگهداری گروگان ها برنامه هایی تنظیم گردید.

به محض انتشار این خبر، بسیاری از مردم ، مقابل جاسوس خانه آمریکا تجمع کرده و با دقت جریان را دنبال می کردند. برنامه های توجیهی دانشجویان برای مردم موجب شد تا آنها بدانند این دانشجویان ، دانشجویان مسلمان دانشگاه ها هستند.

   در باره تصرف لانه ی جاسوسی موضع گیری ها و اظهار نظرهای گوناگونی شد ، به ویژه دولت و نخست وزیر وقت، با این حرکت مخالفت میکردند. از آن جا که سرنوشت گروگان ها با سرنوشت کشور بی ارتباط نبود، در میان اظهار نظرهای گوناگون و از همه مهم تر ، موضع گیری امام بود ، چرا که رفت و آمدهای بسیاری برای خارج کردن دانشجویان از لانه جاسوسی انجام می شد. فردای همان روز امام حرکت دانشجویان را تأیید کردند. کلام رسای امام چنین بود: " در ایران انقلاب است ، انقلابی بزرگ تر از انقلاب اول "  و پس از این که احتمال حمله نظامی امریکا به ایران مطرح گردید، حضرت امام (قدس سره) با صلابت و قاطعیت فرمودند:

   " شما می بینید  که الان مرکز فسادِ امریکا را جوان ها رفته اند گرفته اند و امریکایی هایی را هم که در آن جا بودند  گرفتند و آن لانه ی  فساد را به  دست آوردند و امریکا هم هیچ غلطی نمی تواند بکند و جوان ها مطمئن باشند که امریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند... مگر امریکا می تواند دخالت نظامی در این مملکت بکند، امکان برایش ندارد. تمام دنیا توجهشان الان به اینجاست... غلط می کند، دخالت نظامی بکند. نترسید و نترسانید. هم این تعبیر که جوان های ما از روی احساسات باز جوانی کردند که اگر چنانچه امریکا بخواهد دخالت نظامی بکند ما چه خواهیم کرد، اصلاً این اگر را هم نباید بگویند، امریکا عاجز از این است که دخالت نظامی بکند، ما چه خواهیم کرد... اگر آنها می توانستند دخالت بکنند، شاه را نگه می داشتند." (3)

   آمریکا هرگز تا این اندازه تحقیر نشده بود. سخنان امام خمینی این مرد تاریخ اسلام ، شکوه و عظمت پوشالی آمریکا را درهم شکست. او خود حامی و هدایت گر جریان لانه ی جاسوسی بود و مسأله  سفارت در آن مقطع، به عنوان مهم ترین مسأله کشور مطرح شد و آمریکا نیز فعالیت های جدی خویش را علیه گروگان گیری در ایران آغاز کرد.

واکنش آمریکا در مواجهه با تسخیر لانه ی جاسوسی

   مهم ترین اقدامات آمریکا در مقابله با این حرکت انقلابی :

- فشارآوردن به دولت موقت که با استعفای نخست وزیر منتفی گردید

- اعزام هیأت ویژه ای متشکل از " رمز کلارک " و " ویلیام " به ایران، که امام از ملاقات با آنان امتناع کرد و از مسئولان نیز خواست مذاکره با این هیئت را منوط به تحویل شاه به ایران کنند که در نتیجه هواپیمای حامل آمریکایی ها در آسمان مسیر خود را به سمت ترکیه تغییر داد

- ارتباط آمریکا با بعضی از غرب زدگان مانند بنی صدر و قطب زاده که گمان می شد، می توانند در جهت آزادی گروگان ها اقدامی بکنند

- اعزام میانجی از کشورها جهت مذاکره با مسئولان ایران مانند پاکستان ، فلسطین و یا " حسنین هیکل" روزنامه نگار مصری

- تحت فشار قرار دادن مجامع بین المللی تحت نفوذ خود در جهت محکوم کردن ایران، مانند سازمان ملل متحد ، شورای امنیت سازمان ملل، سازمان کنفرانس کشورهای اسلامی، بازار مشترک اروپا، دیوان لاهه و صلیب سرخ جهانی

- تبلیغات منفی علیه ایران برای موجه جلوه دادن حرکت های جاسوسی شیطان بزرگ

اما این قبیل اقدامات بی نتیجه ماند  و آمریکا به اقدامات جدی تری پرداخت مانند :

- محاصره اقتصادی جمهوری اسلامی ایران.

- بلوکه کردن دارایی های ایران.

- قطع کامل روابط امریکا با ایران.

   وبه عنوان آخرین راه ، آمریکا با دخالت نظامی اقدام به ربودن گروگان ها کرد که جنود الهی در کویر طبس نقشه شیطانی آنان را نقش بر آب کرد و باعث سرور و شادی امت قهرمان ایران و یأس ونا امیدی مستکبرین جهان گردید.

نتایج تسخیر لانه ی جاسوسی امریکا برای ایران

الف – رشد و بالندگی پایه های انقلاب

   آشنایی هر چه بیشترمردم همیشه در صحنه ایران با هویت واقعی دشمن اصلی خود یعنی امریکا،تأثیر بسزایی بر استحکام و شکست ناپذیری انقلاب گذاشت. بدون شک مواجه شدن امت با خطرهایی بزرگ و پایداری درمقابل آنها ، باعث افزایش روحیه ایثارگری و بیزاری و نفرت از قدرت های استکباری و توکل هر چه بیشتر بر خداوند متعال است.

ب – تثبیت اصل سازش ناپذیری در مقابل دشمن

   با تصرف لانه جاسوسی امریکا، حرکت های ضد انقلابی را به نحو چشمگیری کاهش داد و موج پر شور و همه گیر انقلاب چونان اوایل پیروزی، ضد انقلابیون و منافقین را به ذلت ، بیچارگی و یأس کشاند و ثابت کرد که تنها امام و پیروان راستین او هستند که مردانه و در رویارویی با امریکا می ستیزند.

ج - سقوط دولت موقت

   آشکار شدن تفاوت بینش و تفکر دولت موقت با تفکر و مشی رهبری انقلاب  موجب سقوط فوری دولت موقت گردید.

د- افشای اسناد لانه ی جاسوسی

   اسنادی که در جاسوس خانه آمریکا به دست دانشجویان افتاد، به لحاظ کمی و کیفی در تاریخ کم نظیر و یا بی نظیر است.گرچه جاسوسان امریکا در تهران به محض اطلاع از حمله دانشجویان مسلمان به لانه جاسوسی به سرعت ، با آمادگی قبلی و با روش های سریع، شروع به نابودی اسناد مهم کردند، ولی سرعت عمل و هوشیاری دانشجویان مسلمان باعث حفظ و باقی ماندن بسیاری از آنها و امکان بازسازی بسیاری از آنان گردید. افشای اسناد باعث آگاهی ملت ایران در مورد جریان ها و چهره های سیاسی موجود در جامعه شد.

ح – متلاشی شدن شبکه های جاسوسی امریکا

   با حذف مرکزیت و تنظیم برنامه ها ، قدرت بهره گیری امریکا از منابع جاسوسی و اطلاعاتی داخلی، ضربه جدی خورد ، به نحوی که تا مدت ها حتی رادیو های خارجی اخبار ایران را از صدای جمهوری اسلامی ایران نقل

 می کردند.

شکستن ابر قدرت ها

   پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران که نتیجه زحمات و رهنمودهای پیامبر گونه معمار کبیر انقلاب حضرت امام خمینی ( رضوان الله تعالی علیه ) و امت وفادار و مطیع امر ولی فقیه زمان بود ،هیبت دروغین آمریکا و ایادی استکباری اش را در هم کوبید.

   به واسطه ی تسخیر لانه جاسوسی ، خط دفاعی امریکا که همیشه باعث رعب و وحشت در جهان فرو ریخت و شکست های پیاپی امریکا در بعد حرکات نظامی و دیپلماسی برای نجات گروگان ها، اسطوره  غیر قابل نفوذ بودن امریکا را درهم ریخت . کلام امام )قدس سره(که " امریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند" به تحقق پیوست . چشم امید مستضعفان جهان به انقلاب اسلامی دوخته شد و ایران کعبه آمال تمامی آزادگان و مبارزان جهان گردید.

                                                                                         والسلام پویا بخشی

1.صحیفه ی نور، جلد 10، ص 157-148، 16/8/1358.

2.صحیفه ی نور، جلد 10، ص 97، 10/8/1358.

3.صحیفه ی نور، جلد 10، ص 157-148، 16/8/1358.


[ سه شنبه 91/8/9 ] [ 10:31 صبح ] [ پویا بخشی ]

                                                          زنان قذافی


 


بررسی زندگی زنان همسو با دیکتاتور لیبی


“محافظ‌های شخصی زن”، “لباس‌های غیرعادی” و “خیمه عربی” تنها 3 نمونه از ده ها حرکت غیر معقول دیکتاتور فراری لیبی در 42 سال حکومتش به شمار می آید با این حال این روزها و به دنبال متواری شدن معمر قذافی بسیاری از خبرنگاران به دنبال 400 محافظ زن ویژه قذافی هستند. فراج اسماعیل در گزارشی برای العربیه می نویسد: “هنگامی که انقلابیون وارد مجمتع مسکونی رهبر لیبی در باب العزیزیه شدند، نه تنها قذافی و خانواده اش را در این قلعه کاملا مستحکم نیافتند بلکه حتی 400 زن محافظ وی نیز بخار شدند و به هوا رفتند . هم اکنون هیچ نشانه ای از محافظان زیباروی قذافی که بر اساس برخی گزارش ها شمار آنان به 400 تن می رسد در دست نیست . از سوی دیگر اخبار دستگیری زنان نزدیک به قذافی توسط انقلابیون لیبی روزانه در رسانه های جهان منتشر می شود. در مقاله پیش رو نگاهی جزئی تر به زندگی زنان نزدیک به قذافی داشته ایم.


“دعد شرعب”، بمب ساعتی لیبی


“دعد شرعب” زن اردنی الاصلی است که 22 سال به عنوان مشاور اقتصادی در کنار قذافی فعالیت می‌کرد و موسی کوسا، وزیر وقت خارجه قذافی بر او نام “بمب ساعتی لیبی ” را نهاده بود. شرعب که هفته گذشته از طریق فرودگاه “جربه” تونس به اردن بازگشته است، می‌گوید: از یک سال و 3 ماه گذشته توسط قذافی بازداشت شده بودم و قذافی تلاش داشت از من به عنوان اهرم فشار علیه دولت اردن استفاده کند. وی درباره نفوذ خود در قذافی می‌گوید:”به حدی به او نزدیک بودم که می‌توانستم بر تصمیم‌گیری‌های او تاثیر بگذارم و آن ها را تغییر دهم” و بنابر ادعایش وی دولت‌هایی را در رژیم قذافی روی کار می‌آورده و دولت‌هایی را برکنار می‌کرده است. دعد شرعب می‌افزاید: “نفوذ من در قذافی به گونه ای بود که موسی کوسا، وزیر خارجه وقت قذافی بر من نام “بمب ساعتی” را گذاشته بود و دلیل آن اطلاعاتی بود که من طی خدمت 22 ساله‌ام در کنار قذافی در اختیار داشتم”. او توضیح داد که در طول این 22 سال وی مشاوره‌های اقتصادی به قذافی ارائه می‌داده و حامل نامه‌های وی به روسای کشورهای دیگر بود.


بازداشتگاه ویژه مسئولان و فرزندان


شرعب درباره بازداشت خود می‌گوید که در محلی که به بازداشت مسئولان و مقامات رژیم و همچنین فرزندانش اختصاص داده شده بود، در بازداشت بودم. افزون بر این‌که وی تاکید می‌کند، قذافی بارها دست به بازداشت فرزندان و وزیران خود زده بود و در بسیاری از موارد با وساطت و میانجی گری وی آن ها آزاد می‌شدند. شرعب گفت که پیش از انتقال به محل سکونت خانواده قذافی که در این اواخر به شدت توسط ناتو بمباران می‌شد، طرابلس سقوط کرد و او توسط انقلابیون از زندان آزاد شد. وی همچنین درباره محافظان ویژه قذافی گفت: قذافی تنها به 3 نفر از نگهبانان زن شخصی خود اعتماد داشت و با توجه به خلق و خوی منحصر به فردش بعید نیست که آن ها را به قتل رسانده باشد، چون آن ها از جزئی‌ترین مسائل زندگی وی با خبر بودند و قذافی به حدی به آن ها اطمینان داشت که فقط از دست آن ها غذا می‌خورد.


هدی بن عامر؛ خطرناک‌ترین و بی رحم‌ترین زن خاورمیانه


زن دیگری که در حلقه نزدیکان قذافی نقش ویژه ای داشت “هدی بن عامر” است وی که به مدت 27 سال یکی از بزرگ ترین ارکان ایجاد رعب و وحشت در میان لیبیایی‌ها و مهم ترین جلاد نظام معمر قذافی، محسوب می‌شد، بعد از تسخیر پایتخت لیبی به دست انقلابیون در منطقه غربی طرابلس دستگیر شد. هدی بن عامر در اعدام بسیاری از شخصیت‌های مخالف نظام قذافی دست داشت و در ابتدا خود عامل اجرای احکام اعدام بود. وی هنگام اعدام الصادق حامد الشویهدی، یکی از مخالفان قذافی در سال 1984 مشهور شد. بن عامر ابتدا صندلی را از زیر پای الشویهدی مقابل چشمان هزاران تن از مردم لیبی کشید اما با مشاهده این که وی هنوز نمرده همانند دیوانه‌ها پاهای قربانی را به سمت پایین می‌کشید تا جانش را بگیرد.


ملکه اعدام لیبی


بعد از این ماجرا بن عامر به شدت به قذافی نزدیک شد تا آن جا که مراسم عروسی وی را خود قذافی برگزار کرد. بن عامر کم کم به عامل وحشت مردم لیبی و یک ابزار مهم در دست قذافی برای ایجاد رعب و وحشت تبدیل شد. وی تعداد زیادی از مخالفان قذافی را دار زد به گونه‌ای که در لیبی به «اعدام گر» مشهور شده بود. از جمله کارهای وی اعدام 7 دانشجوی مخالف قذافی در یک روز بود. شهرت بن عامر تا حدی بود که یکی از انقلابیون لیبی در مصاحبه‌ تلویزیونی خود اظهار کرد: اگر ما شکست بخوریم هدی بن عامر همه ما را دار خواهد زد.


بن عامر پست‌های کلیدی زیادی در لیبی به دست آورد که آخرین آن ها دبیرکل کمیته ملی سازمان بازرسی و مراقبت لیبی بود. وی همچنین در سال 2008 به عنوان معاون پارلمان لیبی برگزیده شد و در سال 2009 به ریاست پارلمان رسید. بن عامر 2 دوره به عنوان شهردار شهر بنغازی برگزیده شد هرچند به شدت با مردم این شهر دشمنی داشت. وی یک بار در سخنرانی‌های خود اعلام کرده بود: “در بنغازی هیچ مردی وجود ندارد و من تنها مرد این شهر هستم”. بن عامر کسی بود که در سال 2008 دستور شلیک به سمت تظاهرکنندگانی که در اعتراض به کاریکاتورهای توهین آمیز به پیامبر(ص) از سوی دانمارکی‌ها به خیابان ها آمده بودند را صادر کرد . بن عامر در اعدام مخالفان قذافی بسیار بی‌رحم بود و در واقع هیچ کس به اندازه وی نمی‌توانست در دل مردم لیبی رعب و ترس ایجاد کند. نام بن عامر در فهرست 38 نفری بود که از سوی انقلابیون تحت تعقیب قرار داشتند و بالاخره در شهر طرابلس به دست انقلابیون افتاد.


روایت متفاوت “اوکسانا بالینسکایا”، پرستار 25 ساله اوکراینی


“اوکسانا بالینسکایا”، یکی از 5 پرستار اوکراینی دیکتاتور فراری لیبی است که از وی با عنوان “معشوقه معمر قذافی” یاد می‌شد، اوکسانا حالا در کشورش است. او قذافی را با بالا گرفتن درگیری‌ها در لیبی ترک کرد. وی فشار خون قذافی را کنترل و فعالیت قلب او را بررسی می‌کرده و از رگ‌های او خون می‌گرفته است. او به رغم آن که قذافی چندان بیمار نبوده به وی ویتامین و قرص‌های مکمل می‌داده است. بالینسکایا حتی قذافی را “بابا” خطاب می‌کرده است؛ در واقع همه پرستاران اوکراینی قذافی به وی بابا می‌گفتند.”بابا” در واقع نام مستعاری بود که آن ها از آن استفاده می‌کردند تا بدون جلب توجه دیگران، درباره قذافی در میان خود صحبت کنند. بالینسکایا تصریح می‌کند: “بابا” به ما شغل، پول و یک زندگی مناسب داد. وی می‌گوید: قذافی به ما توجه می‌کرد. از ما می‌پرسید آیا راضی هستیم و همه آن چیزی که لازم داریم را در اختیار داریم یا خیر. هر ساله در ماه سپتامبر و در سالگرد به قدرت رسیدن معمر قذافی در لیبی، وی به پرستاران اوکراینی خود و دیگر اعضای حلقه اطرافیانش هدایایی به رسم یادبود اعطا می‌کرد. بالینسکایا یک مدال و یک ساعت که تصویر خودش روی آن حک شده را به عنوان هدیه دریافت کرده است. وی به همراه دیگر پرستاران در سفرهای خارجی قذافی را همراهی می‌کرد و این سبب می‌شد که گاهی اوقات به شایعات در رسانه‌ها درباره این که قذافی حرمسرا دارد، دامن زده شود. به رغم همه آن چه که دیگر کارکنان حلقه درونی خانواده قذافی درباره مورد شکنجه و سوء استفاده واقع شدن، نقل کرده‌اند اما آن چیزی که بالینسکایا درباره قذافی نقل می‌کند با این روایات تضاد دارد. اومی‌گوید: قذافی همواره به خوبی با ما رفتار می‌کرد. پرستار اوکراینی اکنون در حالی که به خاطر جنگ داخلی، شغل خود را در لیبی از دست داده به حال ملت لیبی افسوس می‌خورد. بالینسکایا خاطرنشان می‌سازد: اگر قذافی لیبی را نساخته پس چه کسی آن را ساخته است؟ قذافی بود که لیبی را بازسازی کرد و لیبیایی‌های شتر سوار را به رانندگان اتومبیل تبدیل کرد! زمانی که قذافی در اکتبر 2009 به اوکراین سفر کرد بالینسکایا از دانشکده پرستاری کی‌یف فارغ التحصیل شده بود و 3 سال بود که در محل تولدش به کار مشغول بود. اما زندگی در اوکراین برای او چندان آسان نبود . او از فرصت‌های شغلی در لیبی آگاه بود و تقاضانامه‌ای را برای کار در آن جا پر کرد. زمانی که قذافی به اوکراین سفر کرد بالینسکایا یک ماه بود که منتظر پاسخ به تقاضانامه‌اش بود. نشستی برای قذافی در آن زمان ترتیب داده شد تا با 6 نامزد برای انتخاب به عنوان پرستار شخصی خود ملاقات کند. یکی از این نامزدها بالینسکایا بود. او اطلاعات کمی درباره قذافی داشت و در نخستین ملاقات کمی عصبی شده بود. 3 نفر از این 6 پرستار پیش از این در لیبی کار کرده بودند و با زبان عربی آشنا بودند. بالینسکایا تصور می‌کرد که شانسی برای انتخاب شدن ندارد. قذافی به آن ها خوش آمد گفت اما بالینسکایا هیچ اتفاق ویژه‌ای در فرآیند گزینش مشاهده نکرد. او می‌گوید: نمی‌دانم قذافی چطور دست به انتخاب زد. شاید او یک روان شناس خوب بود.


آرایش غلیظ یا لباس‌های نامناسب ممنوع بود


در مدت کمی بالینسکایا رهسپار طرابلس شد. شغل وی صرفا مداوای قذافی و خانواده بزرگ او بود. قوانین در محل کار وی سخت گیرانه بود. پرستاران اوکراینی حق نداشتند آرایش غلیظ یا لباس‌های نامناسب داشته باشند. او می‌گوید: ظاهر ما بسیار ساده بود تا نتوانیم جلب توجه کنیم. ما هیچ گاه زمانی که به خانه قذافی می‌رفتیم آرایش نمی‌کردیم و لباس‌هایی با رنگ‌های تند نمی‌پوشیدیم. بالینسکایا می‌گوید: هیچ کدام ازماباقذافی تنهانشدیم. او از شایعات درباره این که قذافی با پرستاران خارجی‌اش رابطه دارد، بسیار شگفت زده شده است.


“گالینا کولونیتسکایا”، یک زن بلوند هوسران


این در حالی است که اسناد دیپلماتیک آمریکایی که توسط وب‌سایت ویکی‌لیکس افشا شدند، از “گالینا کولونیتسکایا”، یکی از پرستاران کهنه‌کار اوکراینی که 10 سال برای قذافی کار کرده بود، به عنوان یک زن بلوند هوسران یاد کرده بودند. این اسناد خاطرنشان ساختند که دیکتاتور لیبی عمیقا به این زن وابسته بود، اما بالینسکایا درباره او می‌گوید: گالینا نیز یک پرستار همچون ما بود. البته او زنی جذاب و مهربان با قلبی رئوف بود. او بسیار به من کمک کرد. این سند می‌افزاید که «برخی منابع مدعی‌اند که این پرستار و معمر قذافی رابطه‌ای رمانتیک دارند.» بنابر گزارش های منتشر شده دیکتاتور لیبی حتی در سفرهای بین المللی خود، پرستارانش را همراهش می برد. آنان از کوچک ترین مسائل زندگی «قذافی» آگاه اند. گفته می شود، دیکتاتور لیبی به اندازه ای به پرستاران خود علاقه داشت که در یکی از سفرهای بین المللی خود به کشور پرتغال -که قرار بود پس از آن برای سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل به ایالات متحده آمریکا برود وقتی به دلایل اداری گذرنامه یکی از این پرستاران صادر نشده بود، ساعاتی بعد، «قذافی» هواپیمای شخصی خود را از پرتغال به لیبی فرستاد تا آن پرستار را پیش خود بیاورد. “عبدالسلام خلف ا… النداب” یکی از محافظان قذافی که به قبیله” القذاذفه” منتسب است،نیز اخیرا مدعی شده است که قذافی با پرستار اوکراینی خود روابط جنسی داشت و همیشه همراه وی بود.


عزیزه ابراهیم محافظی از لبنان


عزیزه ابراهیم در سال 1982، بعد از حمله اسرائیل به بیروت، به لیبی رفت و آنجا با قذافی دیدار کرد. او در اولین سفر قذافی به چین ، او را همراهی کرد. عزیزه ابراهیم در مصاحبه با خبرنگار شبکه الجدید گفت: محافظان زن قذافی باید از ازدواج کردن خودداری کنند.او به محافظان زنش می گوید راهبان انقلابی. و این راهبان نمی توانند ازدواج کنند. محافظان زن باید خیلی قوی باشند زیرا آن ها باید با حضور نیافتن در کنار خانواده خود کنار بیایند .وی افزود: آن ها شاید مجبور بشوند، حتی اعضای خانواده خود را هم بکشند. این محافظ سابق قذافی گفت: یک محافظ زنی به نام جمیله ابوغنیم وجود داشت که ما را می ترساند. او پسر خاله اش را کشت. سرهنگ حسن سکیر قذافی یک بار در پی درگیری لفظی صدایش را برای معمر قذافی بالا برد ، این محافظ، در مقابل همه ما به دلیل این که این سرهنگ صدای خود را بالا برد، او را کشت.


محافظان زن واقعی قذافی 2 سیاه پوست هستند


عزیزه ابراهیم می گوید: محافظان زن واقعی قذافی 2 سیاه پوست هستند. یک سرهنگ و یک کاپیتان. 10 محافظ دیگر به مانند من هستند. قذافی می خواست نشان دهد که او توسط زن‌ها حفاظت می شود نه مردان . وی در ادامه گفت: او می‌خواهد نشان دهد که زن ها با مردها یکسان هستند. قذافی در کتاب سبز خود نوشته است: زنان از جنس زن هستند و مردان از جنس مرد. زنان بچه به دنیا می آورند اما مردان نمی توانند این کار را انجام دهند. این تنها تفاوت بین مرد و زن است. این محافظ سابق قذافی افزود: یک روز قذافی دانشجویان دختر را در یک دانشگاه جمع کرد تا برای آن ها سخنرانی کند و ما هم در آن جا بودیم. او در واقع دانشجویان را به آن جا آورد تا آن ها را دار بزند. آن جا دانشجویی حضور داشت که متهم به زنگ زدن به یکی از خویشان خود در عراق بود. در آن جا 4 نفر را اعدام کردند. اولین نفری که به دار آویخته شد خیلی زود نمرد. عزیزه گفت: آن ها پای آن دانشجو را آن قدر کشیدند تا جان داد.


نسرین” 19 ساله، یکی از جلادان حکومت قذافی


“نسرین منصور الفرقانی”، دختر 19 ساله‌ای است که برای قذافی آدم‌کشی می‌کرده است. وی که در حمله انقلابیون به باب العزیزیه محل سکونت قذافی در طرابلس دستگیر شد می گوید شخصا 11 نفر از انقلابیون لیبی را کشته است. وی می‌گوید: خانواده‌ام از رژیم قذافی حمایت نمی‌کردند. من مجبور بودم انقلابیونی را که زندانی بودند، با شلیک تیر از پا درآورم؛ چرا که اگر این کار را نمی‌کردم آن ها مرا می‌کشتند. من 11 نفر را طی 3 روز کشتم و اصلا نمی‌دانستم آن ها چکار کرده بودند. وی گفت: اولین نفر را که کشتم، یکی دیگر را وارد اتاق کردند. مردی که وارد شده بود از جسد خونین افتاده بر روی زمین شوکه شد. با این حال به سمت او شلیک کردم و او را نیز کشتم. من 11 انقلابی را با خونسردی کامل از پای درآوردم. وی همچنین گفته که مورد سوء‌استفاده جنسی اعضای ارشد ارتش قذافی قرار گرفته است. این دختر جوان افزود: من تا پیش از شروع فعالیت‌های انقلابی آزارم به هیچ‌کس نرسیده بود، عادت کرده بودم که زندگی عادی و طبیعی داشته باشم. برادر نسرین نیز در گفت و گو با رسانه ها مدعی شد که خانواده‌اش تلاش کردند تا این دختر را از گارد ویژه حفاظت بیرون بیاورند، اما از جانب سربازان تهدید شدند. تمامی دختران در گارد حفاظت قذافی مورد تجاوز قرار گرفته و سپس آموزش می‌دیدند. نسرین منصور الفرقانی با سقوط طرابلس به دست انقلابیون زمانی که می‌خواست فرار کند از طبقه دوم ساختمانی که در آن انقلابیون را به قتل می‌رساندند، به پایین پرید و دست و پایش شکست.


[ دوشنبه 90/6/21 ] [ 10:22 صبح ] [ پویا بخشی ]

همزمان با جمعه خشم در عربستان، مردم این کشور در شهرهای مختلف به خیابان‌ها ریختند تا با وجود تدابیر شدید امنیتی و تهدیدهای صورت گرفته توسط سران آل‌سعود، اعتراض خود را نسبت به خفقان موجود در این کشور اعلام کنند. 

به گزارش شبکه خبری العالم، بر اساس گزارش‌های موجود مردم در شهرهای قطیف، دمام، احساء و ریاض به خیابان‌ها آمده و تظاهرات اعتراضی خود را شروع کرده‌اند. 

شاهدان عینی در این شهرها اعلام کرده‌اند با وجود تهدیدهای چند روز اخیر مقامات سعودی در قلع و قمع مردم عربستان، آنها به خیابان‌ها آمده و با انبوه نیروهای امنیتی مواجه شدند. 

بر اساس خبرهایی که در شبکه‌های اجتماعی منتشر می‌شود، بالگردهای نظامی بر فراز شهرهای قطیف، دمام و ریاض در حال پرواز است و در این شهرها حالت فوق‌العاده برخوردار است. 

از شهر العوامیه در نزدیکی قطیف نیز گزارش می‌شود که مردم در حال تظاهرات آرام هستند و هنوز ماموران امنیتی به آنها حمله نکرده‌اند. 

در پی یورش روز پنج‌شنبه نیروهای امنیتی سعودی و تیراندازی مستقیم آنها به سمت شهروندان که چند زخمی بر جای گذاشت، سازمان دیده‌بان حقوق بشر خواستار برخورد مسالمت آمیز با اعتراضات مردمی شد. 

گفته می‌شود مقامات سعودی از گسترش اعتراضات هراسان شده‌اند و از انواع راه‌ها برای ترساندن مردم استفاده می‌کنند. 

” ابوحسن زکریا ” از فعالان سیاسی عربستانی مخالف رژیم سعودی در گفت وگو با شبکه خبری العالم از جامعه جهانی خواست تا رژیم سعودی را برای توقف سیاست سرکوب و پاکسازی نژاد در این کشور بویژه منطقه الشرقیه تحت فشار قرار دهند. 

وی گفت: مردم منطقه الشرقیه عربستان دیروز پنجشنبه در تظاهراتی مسالمت‌‌آمیز در القطیف خواستار آزادی زندانیانی شدند که ?? سال بدون محاکمه در زندان‌ها بسر می‌برند اما مقامات سعودی با شلیک گلوله به درخواست آنان پاسخ دادند. 

در اثر تیراندازی نیروهای امنیتی و پلیس عربستان به مردم معترض در شهر القطیف دست کم ? تن از مردم زخمی شدند و حال برخی از آنان وخیم است. 

فعالان سیاسی عربستان همچنین نسبت به استفاده رژیم سعودی از گلوله‌های جنگی برای مقابله با تظاهرات امروز جمعه مردم عربستان هشدار داده‌اند. 

الزکریا به برنامه‌ریزی سه هفته‌‌ای برای تظاهرات دیروز پنجشنبه در شهر القطیف اشاره کرد و گفت که مردم از توسل نیروهای سعودی به زور و استفاده از گلوله جنگی شگفت زده شدند. 

وی با بیان اینکه “نیروهای سعودی، بیمارستان‌ها را از پذیرش زخمی‌ها منع کرده‌اند “، افزود: ما از آزادگان جهان، سازمان‌های حقوق بشری، هیأت‌های بین‌المللی و سازمان ملل می‌خواهیم برای توقف کشتار و نسل‌کشی مداوم مردم درشرق عربستان، دولت عربستان را تحت فشار قرار دهند. 

“مریم یوسف ” عصر جمعه در گفت‌وگو با شبکه العالم اظهار داشت: مسئولان سعودی پایگاه شبکه العالم را در عربستان فیلتر کرده‌اند، و همچنین با ارسال امواج پارازیت در دسترسی به برنامه‌های شبکه العالم اختلال ایجاد می‌کنند. 

مریم یوسف تاکید کرد: شمار بسیاری از نیروهای امنیتی در خیابان‌ها مستقر شده‌اند، و پرواز بالگردها درآسمان شهر القطیف به طور گسترده ادامه دارد.


[ جمعه 90/2/2 ] [ 11:54 عصر ] [ پویا بخشی ]
<      1   2   3   4   5      >
درباره وبلاگ
موضوعات وب
امکانات وب
بازدید امروز: 13
بازدید دیروز: 11
کل بازدیدها: 42070