سفارش تبلیغ
صبا ویژن

وبلاگ شخصی پویا بخشی

ولادت
حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم در سال عام الفیل (570 میلادی) در ماه ربیع الاول دیده به جهان گشود. مورخان و دانشمندان شیعی ولادت رسول گرامی اسلام را در صبح جمعه روز هفدهم ربیع الاول و اکثر علمای تسنن دوازدهم همان ماه می دانند.

شجره نامه پیامبر

پدر بزرگوار رسول خدا عبدالله ابن عبدالمطلب پسر عبدالمطلب و مادر ارجمندش آمنه بنت وهب است. نسب او به این گونه است: عبدالمطلب بن هاشم بن عبد مناف بن قصی بن کلاب بن مرة بن کعب بن لؤی بن غالب بن فهر بن مالک بن نضر بن کنانه بن خزیمة بن مدرکة بن الیاس بن مضر بن نزار بن معد بن عدنان، همگی موحد و از مردان نیک روزگار خویش بوده اند.

سرپرست پیامبر

حضرت محمد صلی الله علیه و آله، هنوز به دنیا نیامده بود (یا در گهواره بود) که پدرش در بازگشت از سوریه در مدینه درگذشت. از آن پس سرپرستی کودک به عبدالمطلب، بزرگ خاندان قریش رسید و او نیز کودک را به دایه ای به نام حلیمه سعدیه از قبیله بنی سعد سپرد. حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم پنج سال در قبیله بنی سعد نزد حلیمه بود و پس از آن به دامان خانواده خویش بازگشت. پس از مدتی، آمنه برای زیارت قبر همسر خویش، عبدالله، و دیدار خویشاوندان راهی مدینه شد. او در این سفر فرزند خود را نیز همراه برد، یک ماه در شهر مدینه درنگ کرد و هنگام بازگشت در محلی به نام ابواء از دنیا رفت. عبدالمطلب پس از درگذشت آمنه، بیش از پیش از محمد محافظت می کرد؛ هر گاه در کنار کعبه با سران قریش و پسران خویش می نشست، همین که چشمش به محمد می افتاد او را در کنار خود می نشاند و می گفت: « به خدا سوگند، او دارای منزلتی بزرگ خواهد بود». در هشتمین بهار زندگی حضرت محمد صلی الله علیه و آله، عبدالمطلب نیز درگذشت و بنا به سفارش او ابوطالب سرپرستی حضرت وی را به عهده گرفت. ابوطالب که مردی با ایمان، موحد و نیز از شخصیت های برجسته قریش بود، در نگهبانی و دفاع از پیامبر از هیچ کوششی فرو گذار نکرد و در سالی که محمد دوازده ساله شد، او را همراه خود به سفر سالیانه خود برای تجارت به شام (سوریه) برد. دراین سفر، کاروان قریش در مسیر خود در محلی به نام بصری توقف نمود. بحیرا راهب مسیحی، که دراین مکان اقامت داشت، محمد را دید و خبر از آینده او و دین جهان گستر او داد.

دوران نوجوانی
پیامبر صلی الله علیه و آله در بیست (یا پانزده) سالگی همراه عموهای خود در چهارمین جنگ از جنگ های فجار شرکت کرد. این نبرد بین طایفه قریش و قبیله هوازن واقع شد. رسول خدا فرموده است: « من در این جنگ به عموهایم تیر می دادم تا آنان پرتاب کنند». پس از پایان نبرد فجار، پیمانی به نام «حلف الفضول» بین طایفه هایی از قریش بسته شد که بر اساس آن می بایست برای یاری هر مظلومی در مکه و باز گرفتن حق او از ستمکار، متحد شوند و اجازه ندهند در مکه بر کسی ستم رود. رسول خدا بیست ساله بود که در خانه عبدالله بن جدعان در این پیمان شرکت کرد و با قریشیان هم پیمان گردید تا یاور ستمدیدگان باشد. آن حضرت سال ها پس از حلف الفضول در زمان بسط اسلام فرمود: «در سرای عبدالله بن جدعان در پیمانی شرکت کردم که اگر در اسلام هم به مانند آن دعوت می شدم اجابت می کردم و اسلام جز استحکام، چیزی بر آن نیفزوده است». حضرت محمد در سن 35 سالگی با تدبیر خود در نصب حجرالاسود (در ماجرای تجدید بنای کعبه) مانع جنگ و نزاع بین طواپف قریش گردید. آوازه امانت داری و راست گفتاری محمد صلی الله علیه و آله باعث شد تا حضرت خدیجه علیهاسلام، دختر خویلد، زن برجسته و ثروتمند قریش که برای تجارت، از مردان یاری می گرفت او را به همکاری دعوت نماید و آن حضرت را در قالب قراردادی برای تجارت عازم شام «سوریه» کند. رسول اکرم پس از بازگشت، سود فراوانی را که به دست آورده بود به خدیجه سپرد. خدیجه که شیفته ی حسن خلق و صفات برجسته او شده بود، به آن حضرت پیشنهاد ازدواج داد که مورد پذیرش او قرار گرفت. ازدواج آن ها دو ماه و بیست و پنج روز پس از بازگشت او از شام «سوریه» بوده است. سن خدیجه را هنگام ازدواج با پیامبر از 25 تا 40، متفاوت، نقل کرده اند.

همسران و فرزندان

خدیجه اولین همسر پیامبر صلی الله علیه و آله بود و تا زمانی که زنده بود رسول خدا همسر دیگری اختیار نکرد. پیامبر از خدیجه دارای سه پسر و چهار دختر شد: قاسم (که کنیه پیامبر صلی الله علیه و آله به همین خاطر ابوالقاسم است)، عبدالله، طاهر، رقیه، ام الکلثوم، زینب و حضرت فاطمه زهرا علیهاسلام. پیامبر از دیگر همسران خود فرزندی نداشت جز از ماریه قبطیه که صاحب پسری به نام ابراهیم گردید.

امام علی علیه السلام در دامن پیامبر

حضرت محمد برای کمک به عمویش ابوطالب که در تنگدستی قرار گرفته بود، فرزند او علی را همراه برد و تحت سرپرستی خود قرار داد و عباس ابن عبدالمطلب، عموی پیامبر، هم فرزند دیگر ابوطالب، جعفر بن ابیطالب را به همراه برد. آنگاه رسول خدا فرمود: « من همان را برگزیدم که خدا او را برای من برگزیده است».

بعثت پیامبر اکرم
پیامبر اکرم هر سال مدتی را در غار حرا به اعتکاف می نشست. در این مدت که دور از مردم، تنها به عبادت خداوند می پرداخت کسی جز علی علیه السلام او را نمی دید. پس از پایان اعتکاف به مکه باز می گشت، گرد خانه خدا طواف می کرد و سپس به خانه می رفت. محمد در بامداد بیست و هفتم ماه رجب سیزده سال قبل از هجرت، در غار حراء با نزول جبرئیل (فرشته وحی) و تلاوت آیات ابتدای سوره علق از جانب خداوند به پیامبری مبعوث گردید. پیامبر پس از نزول وحی از حرا پاپین آمد و به سوی خانه خدیجه رهسپار شد. اولین بانویی که به محمد صلی الله علیه و آله ایمان آورد و رسالت او را تصدیق کرد همسرش خدیجه و اولین مرد، علی علیه السلام بود؛ چنانکه خودش در نهج البلاغه می گوید: «در آن زمان، اسلام درخانه ای نیامده بود مگر خانه ی رسول خدا و خدیجه، و من سوم ایشان بودم. نور وحی و رسالت را می دیدم و بوی نبوت را استشمام می کردم».

دعوت سری به اسلام
پیامبر اسلام سه سال تمام به دعوت سری پرداخت و عده ای مخفیانه به آیین اسلام گرویدند. برخی از این افراد عبارتند از: زید ابن حارثه، زبیر، عبدالرحمن ابن عوف، سعد ابن ابی وقاص، طلحه، ابوعبیده جراح، ابو مسلمه، ارقم بن ابی الارقم، خباب ابن ارت، ابوبکر.

دعوت نزدیکان خود به اسلام

پس از سه سال دعوت مخفیانه، از جانب خداوند، آیه «و انذر عشیرتک الاقربین» («خویشاوندان نزدیک خود را از عذاب الهی بترسان» سوره شعراء/ 214) بر آن حضرت نازل شد. رسول خدا، نزدیکانش از خاندان عبدالمطلب را به منزل خود دعوت نمود و پس از پذیرایی از آنان، رسالت خود را اعلام فرمود ولی با انکار ابولهب مواجه شد و همه متفرق شدند. پیامبر بار دیگر آنها را گرد آورد و علی علیه السلام خوراکی برایشان فراهم ساخت. آنگاه رسول خدا شروع به سخن نمود و آنان را به رسالت خویش از طرف خدا آگاه ساخت و فرمود: «کدامیک از شما در راه اسلام مرا کمک می دهد تا برادر من و وصی من و خلیفه من در میان شما باشد»؟ هیچ کدام سخن نگفتند جز امام علی که از همه کم سال تر بود. علی گفت: «یا رسول الله! من تو را در این کار یاری می دهم». این ماجرا تا سه بار تکرار شد. سپس رسول خدا فرمود: « این (علی علیه السلام)، برادر و وصی و خلیفه من در میان شماست. پس از او بشنوید و فرمانش را پیروی کنید. جمعیت به پا خاستند و خندیدند و به ابوطالب گفتند: «تو را امر کرد که حرف پسرت را گوش کنی و او را اطاعت کنی». از همین زمان بود که قریش، آشکارا به دشمنی با رسول خدا پرداخت.

دعوت همگانی
در مرحله دوم از دعوت پیامبر، فرمان وحی رسید که: « فاصدع بما تؤمر و اعرض عن المشرکین * انا کفیناک المستهزئین؛ پس آنچه را بدان مأموری، آشکار کن و از مشرکان دوری جوی که ما شر مسخره کنندگان را از تو برطرف خواهیم کرد» (سوره حجر، آیه 94 - 95). در پی این فرمان پیامبر، رسالت خود و دعوت به اسلام را علنی نمود. مردم قریش او را مسخره کردند و مورد آزار و اذیت قرار دادند. به ویژه به این دلیل که وی به صراحت از بتان و آیین و روش های ضد انسانی آنان انتقاد می کرد. ابوطالب در این دوران علی رغم مخالفت ها و دشمنی های قریش ایستادگی کرد و از برادرزاده خود، محمد صلی الله علیه و آله، نگاهبانی نمود.

هجرت به حبشه

به تدریج نام رسول خدا و دین اسلام به اطراف مکه و نواحی گوناگون عربستان کشیده می شد. انتشار روزافزون اسلام، افکار قریش را پریشان کرد و آنها را به فکر چاره انداخت تا از هر راه ممکن، این نور مقدس را خاموش کنند. بارها برای شکایت از پیامبر، نزد ابو طالب، بزرگ قریش آمدند و زبان به گله و تهدید گشودند، لیکن ابوطالب از حمایت پیامبر قدمی عقب ننشست و لحظه ای از دفاع او فروگذار ننمود. بارها سعی کردند پیامبر را با ثروت و قدرت تطمیع کنند ولی ناکام ماندند. پس از این ناامیدی، بر دشمنی و آزار رسول خدا افزودند. به خصوص یاران آن حضرت مانند بلال حبشی، عمار یاسر و همسرش، عبدالله ابن مسعود و .... را تحت شدیدترین شکنجه ها قرار دادند. این فشارها چنان شدت گرفت که گروهی از اصحاب به نزد پیامبر آمدند و درباره مهاجرت از مکه کسب تکلیف کردند. پیامبر فرمود: « اگر به حبشه سفر کنید، بسیار برای شما سودمند خواهد بود» و به این ترتیب به تعدادی از یاران خود اجازه مهاجرت به حبشه را صادر فرمود. آنها به سرپرستی جعفر بن ابیطالب در گروهی متشکل از هشتاد و سه مرد و هیجده زن، رهسپار حبشه شدند. قریش برای مقابله با پیامبر و مسلمانان از راههای مختلفی وارد شد که برخی از آنها و حوادث این دوران عبارتند از:
-مراجعت گروه اولیه مهاجرین به مدینه به سبب انتشار خبری دروغین
-ورود گروه تحقیق مسیحیان حبشه به مکه
-سفر گروهی از مشرکین به مدینه برای ملاقات با یهودیان
-تهمت های ناروا به پیامبراسلام
-اندیشه مقابله با قرآن
-تحریم شنیدن آیات قرآن
-جلوگیری از اسلام آوردن افراد
-و محاصره اقتصادی که در اثر آن پیامبر و مسلمان ها مجبور شدند از مکه خارج شوند و مدت سه سال را در تنگنای شدید در دره ای به نام شعب ابوطالب بگذرانند. این ماجرا شش سال پس از بعثت رسول خدا در اولین شب ماه محرم سال هفتم واقع شد. رسول خدا و همه بنی هاشم و بنی مطلب سه سال ( تا نیمه رجب سال دهم) در شعب ابی طالب گرفتار بودند.

مرگ خدیجه و ابو طالب
در رمضان سال دهم بعثت (دو ماه پس از خروج بنی هاشم از شعب و سه سال پیش از هجرت)، ابوطالب و خدیجه به فاصله سه روز از یکدیگر از دنیا رفتند؛ ابتدا خدیجه در سن 65 سالگی و سپس ابوطالب در سن هشتاد و چند سالگی با مرگ خود، رسول خدا را داغدار کردند. آن دو در حجون مکه به خاک سپرده شدند.

دعوت از مردم طائف

سفر رسول خدا به طائف برای دعوت مردم به اسلام و واقعه معراج از حوادث مهم این دوران است. حضرت محمد پس از آن که از طرف خداوند مامور شد دعوت خود را آشکار کند، در سال چهارم بعثت ده سال پی در پی با قبائل گوناگون عرب تماس گرفت و آنان را به دین اسلام دعوت کرد. به آنان می فرمود: «بگوئید لا اله الا الله تا رستگار گردید» ولی آنان از پذیرش دعوت پیامبر سر باز می زدند. مشرکان با آنکه معجزه های گوناگونی از پیامبر مشاهده می کردند، باز او را ساحر می خواندند و دعوت او را نمی پذیرفتند. در سال یازدهم بعثت، شش تن از مردان قبیله خزرج از شهر مدینه در ایام حج با پیامبر دیدار کردند. آنها در عقبه منی (دره ای در پایین منطقه منی) با رسول خدا پیمان بستند و دین اسلام را پذیرفتند. یک سال بعد، دوازده تن از مردم مدینه (پنج تن از آنان همان کسانی بودند که سال قبل اسلام آورده بودند و هفت تن از افراد جدید بودند). در ایام حج در عقبه منی با پیامبر صلی الله علیه و آله بیعت کردند و هنگام بازگشت، رسول خدا مصعب ابن عمیر را همراه آنان به مدینه فرستاد تا به هر کس مسلمان می شود، قرآن کریم بیاموزد و دیگر مردم مدینه را نیز به اسلام دعوت کند؛ سران دو قبیله بزرگ قبیله اوس و خزرج و قبایل آنان و بسیاری از اهل مدینه در اثر تبلیغات مصعب بن عمیر و دیگر مسلمانان مدینه به اسلام گرویدند.

پیمان عقبه

در ذی الحجه سال سیزدهم بعثت، هفتاد و پنج تن از مسلمانان مدینه که دو تن از آنان زن بودند، در موسم حج در منی با رسول خدا بیعت کردند. در پی بازگشت آنها به مدینه، آیین اسلام گسترش بیشتری یافت و به جز چند تن از بزرگان قوم که آنان نیز به تدریج به اسلام روی آوردند، بقیه مردم مدینه مسلمان شدند. قریش که از پیمان دو قبیله اوس و خزرج با رسول خدا صلی الله علیه و آله آگاه شدند، هر روز فشار و آزار خویش را به مسلمانان بیشتر کردند. رسول خدا صلی الله علیه و آله برای رهایی آنان از ستم مشرکان، اجازه هجرت به مدینه را صادر فرمود و مسلمانان، گروه گروه به مدینه مهاجرت کردند.

هجرت پیامبر به مدینه

کسی جز رسول خدا و امام علی علیه السلام و تعداد انگشت شماری از مسلمانان در مکه باقی نمانده بودند که سران قریش تصمیم نهایی را گرفتند. آنها در دارالندوه (مجلس شورای مکه) گرد آمدند و به پیشنهاد ابوجهل قرارشد از هر قبیله، جوانی شجاع انتخاب شود و همگی شبانه، دسته جمعی به خانه پیامبر هجوم ببرند و او را بکشند. این فکر به اتفاق آرا تصویب شد و قرار شد چون شب فرا برسد، آن افراد ماموریت خود را انجام دهند. در این هنگام جبرئیل فرمان هجرت به مدینه را از جانب خداوند به آن حضرت ابلاغ نمود. آن شب (شب پنج شنبه اول ماه ربیع الاول سال چهاردهم بعثت)، علی علیه السلام به جای پیامبر در بستر خوابید. (خداوند درباره همین شب «لیلة المبیت» و فداکاری امام علی آیه 207 سوره بقره را نازل کرده است). با ناکام ماندن نقشه قریش، پیامبر اکرم پس از سه روز توقف در غار ثور، به مدینه هجرت نمود. وی روز دوشنبه دوازدهم ربیع الاول، نزدیک ظهر وارد منطقه قبا واقع در 6 کیلومتری مدینه شد و در مدت توقف خود (که مدتش را از 3 تا 23 روز نقل کرده اند)، اولین مسجد اسلام «مسجد قبا» را بنا نهاد و پس از پیوستن علی علیه السلام و بعضی افراد خانواده اش وارد مدینه شد. سپس مسجد رسول خدا را بنا نهاد و پس از امضاء صلحنامه با یهودیان مدینه، بین مسلمانان، پیمان برادری منعقد نمود. در سال دوم هجرت قبله مسلمانان از مسجد الاقصی به کعبه تغییر یافت. در همین سال اولین نبرد مسلمانان با کفار به نام جنگ بدر اتفاق افتاد که با پیروزی قاطع مسلمانان پایان یافت. ازدواج امام علی علیه السلام با حضرت فاطمه، دختر پیامبر، از دیگر وقایع سال دوم هجرت است.

غزوه ها

قریش برای انتقام جنگ بدر دست به تهیه لشگر و تجهیزات زد که منجر به جنگ دیگری به نام جنگ احد گردید که با شهادت بسیاری از مسمانان خاتمه یافت. در همین سال بلافاصله پس از غزوه احد، غزوه حمراء الاسد واقع شد و سپس غزوه ذی الامر، بحران، سریه های محمد بن مسلمه و زید بن حارثه کلبی. غزوه ها و سریه های سال دوم هجرت: غزوه بواط، عثیده، غزوه سفوان، جنگ بدر، غزوه بنی قینقاع، غزوه السویق، عبدالله بن جحش، عمیر بن عدی، سالم بن عمیر. نیمه ماه رمضان این سال ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام است؛ در این سال سریه رجیع و سریه بئر معونه واقع شده که با توطئه کفار به شهادت گروهی از مسلمانان منتهی شد. غزوه بنی نضیر با یهودیان بنی نضیر که به خروج آنها از مدینه منتهی شد و غزوه ذات الرقاع و غزوه بدر صغری و سریه ابو مسلم و سریه عمربن امیه در سال چهارم هجرت واقع شد. در این سال امام حسین علیه السلام متولد شد، مادر علی علیه السلام، فاطمه بنت اسد، وفات یافت و حکم حرمت شراب نازل گشت. در سال پنجم هجرت، غزوه احزاب (خندق) و بنی قریظه با یهودیان بنی قریظه و سریه ابوعبیده جراح واقع شد. (غزوه به جنگ هایی گفته می شود که پیامبر شخصا در آن شرکت داشتند). (سریه به لشگرهایی گفته می شود که ان حضرت به فرماندهی دیگران به نقاط مختلف گسیل می داشتند).

وقایع سال ششم هجرت

در این سال غزوه ذی قرد و غزوه بنی المصطلق و واقعه صلح حدیبیه اتفاق افتاد که طبق معاهده با کفار، مسلمانان می توانستند سه روز در سال به مناسک عمره در مکه بپردازند. رسول خدا صلی الله علیه و آله در این سال توسط سفیران متعدد، نامه هایی را برای دعوت به اسلام به سوی فرمانروایان کشورهای مختلف ارسال نمود: دحیه بن خلیفه کلبی را نزد قیصر پادشاه روم، عبدالله بن خدافه را نزد خسرو پرویز و نیز سفیرانی به یمامه، بحرین، شام، مصر، حبشه، یمن و برخی مناطق دیگر فرستاد.

حوادث سال هفتم هجرت

در این سال، جنگ مهمی با یهودیان منطقه خیبر در گرفت که به جنگ خیبر معروف است و با رشادت های امام علی علیه السلام به پیروزی اسلام و فتح دژها و قلعه های یهودیان منجر شد. جعفر بن ابیطالب نیز در همین سال از حبشه بازگشت که موجب شادمانی پیامبر گردید. در همین سال پیامبر به همراه مسلمین عازم عمره شد که به «عمره قضا» معروف است؛ زیرا این عمره، قضای همان عمره است که سال قبل در حدیبیه به صلح انجامید. سریه های زیر در این سال واقع شده است: سریه تربة، نجد، فدک، سریه زبیر بن قوام، غالب بن عبدالله، بشیر بن سعد، ابن ابی العوجاء و عبدالله بن حدرد.

حوادث سال هشتم هجرت

از وقایع این سال، جنگ موته به فرماندهی جعفر بن ابیطالب است و سریه ذات السلاسل؛ و مهمترین واقعه، فتح مکه و انهدام بت خانه ها است. تا ماه شوال همین سال سریه های خالد بن سعید به عرنه، هشام بن عاص به یلمم، غالب بن عبدالله به سوی بنی محارب، نمیلة بن عبدالله بر سر بنی ضمرة، خالد ابن ولید و غمیصاء نیز واقع شده است. پس از فتح مکه، در بازگشت به سوی مدینه، جنگ حنین رخ داد که با پیروزی مسلمین و به دست آوردن غنائم زیاد پایان یافت. سپس رسول خدا عازم طائف گردید و پس از جنگ طائف برای انجام عمره وارد مکه شد. عتاب بن اسید را حاکم مکه کرد و معاذ ابن جبل را به تعلیم قرآن و احکام اسلام به مکیان گماشت و آنگاه رهسپار مدینه گردید. سریه های غالب بن عبدالله کلبی به کدیه و به فدک، سریه کعب بن عمیر، شجاع بن وهب، قطبة بن عامر و سریه ابو قتاده انصاری در همین سال واقع شده است. در پایان این سال، وفات زینب دختر بزرگ رسول خدا، و تولد پسرش ابراهیم نیز به وقوع پیوست.

حوادث سال نهم هجرت

از حوادث این سال جنگ تبوک با رومیان است که سی هزار نفر از مسلمین در آن حضور داشتند که بدون جنگ خاتمه یافت. در بازگشت از همین غزوه منافقین تصمیم به قتل پیامبر گرفتند که نقشه آنان با تدبیر پیامبر خنثی گردید. در این سال، مسجد ضرار (مسجدی که منافقین به عنوان پایگاه توطئه چینی های خود بنا کرده بودند) به امر پیامبر تخریب شد. همچنین به امر خداوند، پیامبر اکرم موظف به ابلاغ سوره برائت به علی علیه السلام شد تا برای حجاج مکه تلاوت کند. پس از غزوه تبوک با وجودی که مسلمانان با ارتش روم درگیر نشدند، سراسر عربستان مرعوب قدرت مسلمین شد. لذا مردم طائف پس از بیست روز محاصره، توسط عروة بنی مسعود یکی از رؤسای خود اسلام را پذیرفتند. سریه های عقیقه بن حصن، ضحاک بن صفیان، علقمة بن مجزز و سریه امام علی علیه السلام بر سر قبیله طی برای نابود ساختن بت خانه ی فلس در این سال واقع شده است.

حوادث سال دهم هجرت

در این سال، ابراهیم فرزند 18 ماهه رسول خدا از ماریه قبطیه از دنیا رفت. همچنین واقعه مباهله با مسیحیان نجران در همین سال اتفاق افتاد.

سال یازدهم هجرت
در این سال پیامبر اکرم آخرین حج خود را انجام داد که به حجة الوداع معروف است. همچنین در بازگشت از همین سفر پیامبر به امر خداوند امام علی را به جانشینی خود منصوب نمود که چون این کار در منطقه ای به نام غدیر خم اتفاق افتاد، این واقعه نیز به «عید غدیر خم» مشهور گردید. پس از این که پیامبر به مدینه بازگشت و پس از توصیه مردم به پیروی از قرآن و اهل بیت، در بیست و هشتم ماه صفر سال یازدهم هجری از دنیا رفت.


[ پنج شنبه 89/11/14 ] [ 12:20 صبح ] [ پویا بخشی ]

یا امام رضا

علی بن موسی با لقب رضا، (?????? ه‍.ق.) امام هشتم شیعیان دوازده امامی است. ایشان از وی با عنوان «امام رضا» یاد می‌کنند. پدر او موسی بن جعفر هفتمین امام شیعیان و مادرش طبق روایات مختلف نام‌ها، کنیه‌ها و لقب‌های ام البنین، نجمه، سکن و تکتم را دارد. زادگاهش مدینه بود و در توس درگذشت. شیعیان مأمون خلیفه? عباسی را که او را ولیعهد کرده بود مسئول مرگش می‌دانند. مقبره? وی در شهر مشهد قرار دارد و سالانه مورد بازدید میلیون‌ها مسلمان شیعه و سنی از ایران، پاکستان، بحرین، عراق و دیگر کشورها قرار می‌گیرد.

القاب و کنایات

کنیه‌ها: ابوالحسن و ابوعلی

لقب‌ها: رضا، صابر، زکی، ولی، وفی، صدیق، رضی، شمس الشموس، معین الضعفاء، سراج الله، نورالهدی، قرة عین المؤمنین، مکیدة الملحدین، کفو الملک، رب السریر، رئاب التدبیر، شمس توس، خورشید ولایت

دوران زندگی

علی بن موسی زاده? جمعه ?? رمضان یا نیمه ماه رمضان یا پنج شنبه ?? ذیقعده یا ?? رجب سال ??? هجری در شهر مدینه بود. او ?? سال وچند ماه را با پدرش به سر برد. ولی مطابق آنچه گفته شد، عمر او در روز درگذشت پدرش ?? سال یا ?? سال و دو ماه بوده و پس از مرگ پدرش چنانکه در مطالب السئول نیز آمده، ?? سال زیسته‌است و مدت امامت او حدود ?? سال طول کشید، که ?? سال آن در مدینه و سه سال آخر آن در خراسان گذشت. رضا در مدینه، پس از مرگ پدر، امامت بر مردم را بر عهده گرفت، و به رسیدگی امور پرداخت، شاگردان پدر را به دور خودش جمع کرد، و به تدریس و تکمیل حوزه علمیه جدش، رییس مذهب شیعه جعفر صادق پرداخت. در طول این مدت، او در دنباله حکومت هارون الرشید را که ده سال و بیست و پنج روز بود زیست. سپس امین از سلطنت خلع شد و عمویش ابراهیم بن مهدی برای مدت بیست و چهار روز به سلطنت نشست. آنگاه دوباره امین بر علیه او شورش کرد و برای وی از مردم بیعت گرفته شد. یکسال و هفت ماه حکومت کرد ولی به دست طاهر بن حسین کشته شد. سپس عبد الله بن هارون، مامون، به خلافت تکیه زد و بیست سال حکومت کرد. در زمان حکومت مامون، آن گونه که در کتب معتبر شیعه آورده‌اند او که علاقه مردم ایران به امامان شیعه را می‌دید تصمیم گرفت رضا را مجبور کند تا از مدینه به خراسان بیاید و او را به عنوان ولیعهد و جانشین خود معرفی کند و چنان چه شیخ مفید در کتاب مسار الشیعه آورده‌است روز اول ماه رمضان روز بیعت ‏به ولایت عهدی رضا توسط مامون است، تا با این روش بتواند در بین مردم محبوبیت قابل ملاحظه‌ای پیدا کند و درضمن تصمیم داشت تا رضا را نزد خود بیاورد و کارهای او را تحت نظارت کامل خود قرار دهد.

 

حدیث سلسلة الذهب

نوشتار اصلی: حدیث سلسلة الذهب

شیعیان حدیث‌های زیادی را منتسب به وی می‌دانند یکی از مشهورترین احادیثی قدسی منقول از وی حدیثی موسوم به سلسلة الذهب است که هنگام وداع وی با مردم شهر نیشابور در بین راه چنین گفته‌است: [?][?]

« کلمه? لا اله الا الله دژ استوار من است، پس هر کس در این حصار وارد شد، از عذابم محفوظ است.  »

شیعه می‌گوید: او چند قدمی حرکت کرد و سپس برگشت و گفت:به شرط‌های آن و من از جمله شرط‌های آن هستم.مقصود علی بن موسی از شرط‌ها، اعتراف به این واقعیت است که او مانند پدرانش از سوی خدا امام و حجت است و اطاعتش بر همه واجب است.

تالیفات علی بن موسی رضا

از رضا برخی تألیفات یاد شده که علمای شیعه از آنها به اجمال و تفصیل یاد کرده‌اند. اما مؤلفات وی، به تفضیل، عبارت‌اند از:

  • آنچه به محمد بن سنان در پاسخ پرسش‌های وی درخصوص علل احکام شرعی نوشته‌است.
  • عللی که فضل بن شاذان گوید آنها را از رضا، یکی پس از دیگری، شنیده و جمع آوری کرده‌است و به علی بن محمد بن قتیبه نیشابوری اجازه روایت آن‌ها را از وی از رضا داده‌است.
  • سه رساله که برای مأمون عباسی درباره اسلام و دستورهای دینی نوشته‌است. این سه رساله را صدوق در عیون اخبار الرضا با اسناد متصل ذکر کرده‌است.
  • الرسالة الذهبیة در طب.

  منابع


[ پنج شنبه 89/11/14 ] [ 12:6 صبح ] [ پویا بخشی ]

ده‌ها کشته و زخمی حاصل درگیری‌های امروز

درگیری شدید میان اراذل و اوباش طرفدار حکومت و مردم معترض در میدان التحریر تاکنون ده‌ها کشته و زخمی در پی داشته است.

خبرنگار العالم مستقر در میدان التحریر با بیان این موضوع که صدای تیراندازی هم در اطراف میدان شنیده است، تاکید کرد تعدادی از زخمی‌ها به بیمارستان‌های نزدیک منتقل شد‌ه‌اند. هر چند آمارهای متفاوتی از تعداد تلفات امروز منتشر می‌شود، اما همه بر این موضوع اذعان دارند که تلفات حمله اوباش حکومتی به مردم ده‌ها نفر بوده است.

شبکه تلویزیونی الجزیره لحظاتی پیش در خبر فوری گزارش داد طرفداران رژیم حسنی مبارک با کامیون به میدان التحریر قاهره منتقل می شوند این کامیون‌ها حامل چوب و سنگ برای حمله به تظاهرکنندگان هستند.طرفداران مبارک همچنین تلاش می کنند پرچم و پلاکاردهایی را در حمایت مبارک در میدان التحریر نصب کنند.

..............................................................................................................................................................................

خوان‌المسلمین: مبارک خواستار خون‌ریزی است

مشاور اطلاع رسانی گروه اخوان المسلمین مصر تاکید کرد که رژیم مبارک خواهان خونریزی است و نمی خواهد به صورت مسالمت آمیز کناره گیری کند، اما همه مردم بر رفتن این رژیم اصرار دارند و بزودی هم خواهد رفت.

جمال نصار در گفتگو با شبکه خبری العالم اظهار داشت: متاسفانه رژیم مبارک بر قبضه قدرت پافشاری می کند و با همه برگه ها بازی می کند اما ملت آزاده و سربلند مصر می خواهد این رژیم را که از 30 سال پیش مدعی است که خواهان دموکراسی است، برکنار کند.

وی افزود: مسئولان رژیم مبارک گروهی متشکل از حدود سه هزار مزدور خود را به میان جمعیت تظاهرات کننده در میدان التحریر فرستادند اما مردم به مقابله با آنها پرداختند.

نصار گفت: رژیم تعدادی از نیروهای امنیتی و مزدوران خود را وارد میدان التحریر کرد اما جوانان مصری و طرفداران اخوان المسلمین درصحنه حضور دارند و در برابر این خودکامگی و تروریسم دولتی رژیم مبارک پایداری می کنند. وی تاکید کرد: ما ازحقوق و مطالبات خود در رفتن رژیم مبارک و سران آن هرگز دست نخواهیم کشید.

................................................................................................................................................................................

مبارک به جنگ با مردم مصر رفت

نهمین روز از انتفاضه مردم مصر، در حالی به پایان می‌رسد که حسنی مبارک، چماقداران خود را به جنگ مردم قاهره فرستاد که در ضمن آن ده‌ها تن از مردم کشته و زخمی شدند.

به گزارش پایگاه خبری العالم، در حالی که حسنی مبارک طرفی از سخنان دیکته شده شب قبل خود نبسته بود، گروه‌های اوباش سازمان یافته وابسته به خود را که با سلاح‌های سرد و چوب و چماق مجهز بودند روانه جنگ با مردم معترض در میدان التحریر کرد.

این گروه از اوباش که در میان آنها ماموران امنیتی با لباس شخصی نیز حضور داشتند، ابتدا در محله مرفه‌نشین مهندسین جمع شده و با مجهز کردن خود روانه میدان آزادی شدند. ارتش مصر با دیدن اوباش حکومتی میدان را ترک کرد و آنها در خیابان‌های منتهی به میدان با مردم معترض درگیر شدند.

مبارک در حالی به جنگ با مردم مصر رفت که این مردم خواستار رفتن وی هستند و هرگونه سازش با وی را قابل تحمل ندانسته و حاضر به مذاکره نیز با دولت تحت نظارت وی نیستند. خبرنگاران شبکه خبری العالم که در قاهره حضور دارند، می‌گویند مردم با تشکیل یک سپر انسانی مانع از رسیدن اوباش به میدان می‌شوند. معترضان تاکید می‌کنند به هیچ عنوان حاضر به ترک میدان نیستند و تا سرنگونی رژیم به مبارزه خود ادامه می‌دهند.

 


[ چهارشنبه 89/11/13 ] [ 7:56 عصر ] [ پویا بخشی ]

 تظاهرات دو میلیون نفر در اسکندریه

همزمان با تظاهرات گسترده مردم قاهره، بیش از 2 میلیون نفر در اسکندریه در حال تظاهرات ضد نظام مبارک هستند.

 بیش از دو میلیون نفر در اسکندریه گردهم آمده اند و از میدان القائد ابراهیم و میدان الساعه والسیوف به سمت منطقه سیدی جابر حرکت کرده اند که شمار زیادی از نیروهای ارتش در آنجا حضور دارند.

 در این تظاهرات گسترده که نیروهای ارتش هم در کنار مردم حضور دارند، مردم در شعارهای خود سرنگونی نظام مبارک و تشکیل دولتی مشتکل از نیروهای سیاسی را خواستارند.

با توجه به حجم بسیار بالای جمعیت، هیچ گونه مانعی پیش روی تظاهرکنندگان نیست، و خیابان ابوقیر به عنوان بزرگترین خیابان شهر اسکندریه گنجایش این میزان تظاهرکننده را ندارد.

کمیته های مردمی تامین امنیت تظاهر کنندگان و دیگر نقاط اسکندریه را بر عهده گرفته اند.

میراث امام (ره) تا ابد پاینده ست
مصر از نفس " روح خدا" آکنده ست

برگرد به شغل سابقت یوزاسیف!
آمون بزرگ گور خود را کنده ست


 

بیش از 8 میلیون نفر از مردم مصر در نقاط مختلف این کشور برای سرنگونی نظام حسنی مبارک در حال تظاهرات هستند.

در نقاط مختلف مصر، بیش از 8 میلیون نفر اکنون در اقصی نقاط این کشور در تظاهرات ضد نظام مبارک شرکت کرده اند.

 به دلیل حجم بالای جمعیت، ظرفیت این میدان کاملا تکمیل شده و حتی خیابانهای اطراف نیز سرشار از جمعیت است. شمار تظاهر کنندگان در میدان التحریر بیش از 2 میلیون برآورد شده است.

خبرنگار العالم در شهر اسکندریه هم گزارش داد: بیش از دو میلیون نفر در اسکندریه گردهم آمده اند و از میدان القائد ابراهیم و میدان الساعه والسیوف به سمت منطقه سیدی جابر حرکت کرده اند که شمار زیادی از نیروهای ارتش در آنجا حضور دارند.

تجمع کنندگان در برابر ساختمان استانداری المنیا تحصن نامحدود اعلام کرده اند، و به نیروهای ارتش در برابر ساختمان استانداری المنیا تاکید کردند که آنها تا زمانی که مبارک قدرت را ترک نکند، صحنه را ترک نخواهند کرد.

250 هزار تظاهر کننده مصری هم در شهر " المحله الکبری " کناره گیری حسنی مبارک از قدرت را خواستار شدند.

تظاهرات در نقاط مختلف کشور مصر ادامه دارد، و مردم مصر تاکید کرده اند که تا خروج حسنی مبارک صحنه را ترک نخواهند کرد.

خداحافظ مبارک

 


[ چهارشنبه 89/11/13 ] [ 7:42 عصر ] [ پویا بخشی ]

مقدمه

بررسی تحلیلی تاریخ دو قرن اخیر ایران ، بخصوص سالهای پس از 1300 از جهات بسیاری حائز اهمیت است . چگونگی نفوذ ،‌ حضور و سلطه استعمار و جابه‌جایی دو امپراتوری استعماری و چگونگی برخورد جریانهای فکری مختلف با مسائل سیاسی و فرهنگی و همچنین نقش مردم از زمانهای مختلف و تاثیر حضور آنان در تحولات سیاسی ـ اجتماعی ، برای سیاستگزاران و مدیران کشور بشدت مورد نیاز می‌باشد.علل و عوامل شکل‌گیری و چگونگی روند انقلاب اسلامی از دهه 40 تا کنون همچنان مورد بحث و بررسی و اختلاف نظر می‌باشد. هر یک از گروهها و جریانهای سیاسی و اعتقادی به گونه‌ای موضوع را تجزیه وتحلیل و نتیجه گیری کرده‌اند.
اگر چه بسیاری سعی کرده‌اند این انقلاب را در ردیف سایر انقلابها و تحولات معمول دنیا بدانند اما در عمل نظرات آنان با واقعیتها فاصله زیادی دارد. زیرا نیروی این انقلاب مردمی و اسلامی بدون هیچ‌گونه مرزبندی طبقاتی و گروهی بوده و ایدئولوژی ان اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و آله می‌باشد که سازش با نظامهای رایج دنیا ندارد و رهبری آن توسط یکی از مردان کم نظیر تاریخ حضرت امام خمینی (رحمت الله علیه) با ویژگیهای خاص خود بود. به همین دلیل جریانات و تحولات قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مخالف غالب تحلیها و پیش بینی‌های سیاستمداران وتحلیگران سیاسی بود.واقعیت این است که دنیا با چنین انقلابی آشنایی نداشت و لذا در برخورد با آن نیز شیوه‌ها و روشهای معمول را به کار می‌گرفت که کارآیی و تاثیر چندانی در سیر جریان دیده نشد. اگر نظرهای مختلفی که در مورد علل تکوین وداوم انقلاب مطرح شده تدوین شود طبعاً صاحبنظران داخلی تائید می‌کنند، این است که عوامل اساسی انقلاب عبارتند از :
1. رهبری حضرت امام خمینی (رحمت الله علیه) رهبر کبیر انقلاب اسلامی و بنیانگذار جمهوری اسلامی که با شیوه‌ای استثنایی و فوق‌العاده‌ رهبری و فرماندهی را به عهده گرفتند و تا پیروزی نهایی هدایت جریانات را به نحو احسن انجام دادند. ویژگیهای شخصی و رهبری امام خود موضوع بحثی جدید در جامعه شناسی سیاسی می‌باشد.
2. حضور یکپارچه و متحد مردم در تمامی صحنه‌ها قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ، آن چنان توان و قوتی ایجاد نمود که هیچ‌گونه امکانی برای مقابله با آن در اختیار رژیم شاه و اربابانش نبود.
3. اعتقاد به اسلام و موازین و ارزشهای آن و همچنین عشق به خاندان پیامبر و اسوه بودن آنان برای مردم و الهام از زندگی و شهادت آنان در راه خدا خصوصاً درس گرفتن از عاشورا، آن چنان تحولی به وجود آورد که نه تنها برای خارجیان بلکه برای سران و کارگزاران سیاسی ـ امنیتی رژیم شاه هم بخوبی شناخته شده نبود.
به همین دلیل در کلیه تجزیه و تحلیهای سیاسی و اقتصادی و امنیتی اعتقادات مردم و نقش ونفوذ علما مورد توجه نبود واتفاقاً‌ مهمترین انگیزه انقلاب هم بی‌اعتنایی و تضعیف اسلام در امور مختلف کشور توسط رژیم شاه بود.بعضی تلاش کرده‌اند تا مدرنیسم و صنعتی شدن، توسعه ارتباطات و مبادلات با غرب را علت اصلی بروز انقلاب اسلامی تحلیل و تبلیغ نمایند اما واقعیت این است که مقابله با مظاهر فاسد فرهنگ غرب و تهاجم همه جانبه سلطه استعماری برای از بین بردن هویت اعتقادی و فرهنگی یکی از عوامل اصلی انقلاب مردم مسلمان بود. زیرا اسلام با روابط مناسب و سازنده و مبادلات منطقی مخالف نیست بلکه تایید کننده و مشوق است.به طور خلاصه می‌توان گفت 22 بهمن 1357 نه تنها سرآغاز دوران جدیدی در تاریخ تحولات ایران بود، بلکه تغییرات زیادی را در سطح منطقه و در سطح بین‌المللی به دنبال داشته است .

مفهوم انقلاب

مطالعه نظام‏مند مفهوم جدید انقلاب، از قرن نوزدهم میلادی آغاز شد. در فرهنگ‏های سیاسی و علوم سیاسی، انقلاب را چنین تعریف می‏کنند: «سرنگونی یک نظام اجتماعی کهنه و فرسوده و جای‏گزین کردن آن با نظام اجتماعی نو و مترقی» یا «سرنگونی حکومت طبقه یا طبقات رو به زوال و جای‏گزین کردن آن با نظام اجتماعی جدید». در برخی موارد هم برای تعریف عام انقلاب که هر نوع تحول اساسی را در بربگیرد، آن را چنین تعریف می‏کنند: «هر نوع تحول کلی و اساسی».

انقلاب از دیدگاه اسلام

دیدگاه اسلام در مورد انقلاب، با تفسیر و تحلیل غربی و مارکسیستی آن کاملاً تفاوت دارد. در تحلیل اسلامی، مهم‏ترین عامل انقلاب، آرمان‏خواهی و عقیده به مکتبی است که نخست گروه پیشرو و مجاهدان را وارد میدان مبارزه انقلابی می‏کند و سپس با بسیج توده‏های گسترده مردم، انقلاب را به درون جامعه کشانده، از طریق توده‏های مردم به پیروزی می‏رساند. از دیدگاه اسلام، انقلابْ نوعی جهاد داخلی است که در آن گروهی برای خدا می‏جنگند و گروه دیگر مانع راه خدایند.

انقلاب اسلامی

در انقلاب اسلامی، عناصر فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی هر کدام به گونه‏ای تأثیر گذارند. نیز در کنار این عناصر، بر خشم قهرآمیز مردم تکیه می‏شود. البته می‏توان ویژگی‏های اصلی انقلاب اسلامی را در تعریف زیر مطالعه کرد: «انقلاب اسلامی، دگرگونی بنیادی در ساختار کلی جامعه و نظام سیاسی آن، منطبق بر جهان‏بینی و موازین و ارزش‏های اسلامی و نظام امامت و بر اساس آگاهی و ایمان مردم، و نیز حرکت پیشگام صالحان و قیام قهرآمیز توده‏های مردم است».

فرایند انقلاب اسلامی

مقام معظم رهبری در پیام خود به مناسبت بیستمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1377 چنین می‏فرماید: «امام بزرگوار ما با تکیه به تعالیم اسلام ناب محمدی صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم ، و با اعتماد به ایمان دینی مردم، و با شجاعت و اخلاص و توکل کم‏نظیر خود، راه مبارزه را در میان سختی‏ها و مصائب طاقت‏فرسا گشود و پیش رفت و صبورانه و پیامبرگونه ذهن و دل مردم را با واقعیت‏های تلخ و راه علاج آن آشنا کرد. ملت ایران که از اولین قدم‏ها به ندای این مرد الهی و روحانی گوش فرا داده و به منطق حق و درس روشنگر او دل بسته بودند، با انگیزه نیرومند ایمان و عشق به اسلام، فداکاری‏ها و جان‏فشانی‏های فراموش‏ناشدنی کردند. امام بزرگوار ما در این مدت، در عین هدایت مردم و گستردن دامنه آگاهی همگانی و کشاندن توده میلیونی به مبارزه، اندیشه حکومت اسلامی را نضج و قوام بخشید و در مقابل دو مکتب رایج سیاسی عالم... راه اسلامی را مطرح کرد که در آن بر دو عنصر دین و انسان به طور اساسی تکیه شده و ایمان دینی و اراده مردمی بزرگ‏ترین شاخصه آن است».

ماهیت انقلاب اسلامی

بزرگ‏ترین تحول قرن بیستم

با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، بزرگ‏ترین تحول جهانی قرن بیستم به وقوع پیوست. بنیان گذار این انقلاب با قیام خود، غرور ملت‏های مستضعفی را که سالیانی مدید مورد ظلم قرار گرفته بودند، به آنان باز گرداند. او نه تنها سرنوشت کشورش را تغییر داد، بلکه میلیون‏ها انسان گم‏گشته در برهوت جاهلیت عصر مدرن را به بازگشتی دوباره به معنویت و یکتاپرستی فراخواند.
پیروزی انقلاب اسلامی، چه در داخل و چه در خارج از کشور، ناظران را با پدیده‏ای تازه در صحنه سیاسی جهان روبه‏رو ساخت. این پدیده بنا به ماهیت، اهداف و سرنوشت خود، در هیچ‏یک از معیارهای سیاسی جهان نمی‏گنجد.

انقلاب آزادی‏بخش

از آنجا که انقلاب‏های آزادی‏بخش ملی، بر ضد سلطه امپریالیستی شکل می‏گیرد و رژیم شاه در ایران نیز در طول انقلاب به عنوان رژیم دست نشانده امپریالیسم آمریکا بود، برخی آن را به عنوان حرکتی ضدامپریالیستی و در گروه انقلاب‏های آزادی‏بخش ملی قرار می‏دهند. اما با وجود جنبه ضدامپریالیستی انقلاب و نیز وابستگی رژیم پهلوی از کودتای 28 مرداد 1332 به حمایت‏ها و کمک‏های مستقیم آمریکا، از آنجا که اصطلاح «انقلاب آزادی‏بخش» به جنبش‏هایی گفته می‏شود که بر ضد سلطه مستقیم خارجی شکل می‏گیرد، کاربرد آن در مورد انقلاب ایران چندان راهگشا نیست.

انقلاب اجتماعی

اصطلاح انقلاب اجتماعی، درباره انقلاب‏هایی به کار می‏رود که بر اثر آنها تحولات ساختاری اقتصادی ـ اجتماعی چشم‏گیری شکل می‏گیرد. برخی چون اِسکاچْپول که تحولات اجتماعیِ ناشی از انقلاب‏ها را به شکل وسیع‏تر تعریف می‏کنند، بر آن‏اند که انقلاب ایران، انقلابی اجتماعی است؛ زیرا با دگرگونی‏های ساختاری و ارزشیِ وسیعی همراه بوده است.

انقلاب اسلامی و همگانی

از آنجا که انقلاب ایران به روشنی بر جنبش سراسری و چند طبقه‏ای متکی بود، بسیاری از تحلیلگرانِ انقلاب، آن را انقلابی مردمی یا مردمگرا می‏دانند. تردیدی نیست که انقلاب ایران از نظر نوع ائتلاف قشرهای مختلف اجتماعی در آن، پدیده‏ای کم‏نظیر به شمار می‏آید و به همین دلیل «انقلاب مردمی» قلمداد کردنِ آن جایز به نظر می‏رسد. البته انقلاب ایران بیشتر از هر عنوانی با نام «انقلاب اسلامی» مطرح شده است. به نظر می‏رسد که با توجه به گفتمان حاکم بر انقلاب ایران، رهبری انقلاب و همچنین شکل دولت و روابط اجتماعی بعد از آن، جا دارد که انقلاب ایران به عنوان انقلاب اسلامی مطرح شود.

زمینه‏های تأثیرپذیری جنبش‏های اسلامی از انقلاب اسلامی ایران

انقلاب اثرگذار

انقلاب اسلامی ایران بر جنبش‏های سیاسی ـ اسلامیِ معاصر تأثیر گذاشت؛ زیرا موارد مشترک فراوانی بین انقلاب اسلامی ایران و این جنبش دیده می‏شود که این تأثیر را فراهم آورد. این زمینه‏ها که از آنها به عنوان عامل همگرایی یا عناصر همسویی و همرنگی نیز می‏توان یاد کرد، عبارت است از عقیده مشترک، دشمن مشترک، هدف مشترک، وحدت‏طلبی و مردم‏گرایی.

عقیده مشترک

انقلاب اسلامی ایران، همانند هر جنبش اسلامی دیگر، به یگانگی خدا و رسالت پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم معتقد است، کعبه را قبله آرزوهای معنوی خود می‏داند، قرآن را کلام خداوند و منجی بشر گمراه می‏پندارد، و به دنیای پس از مرگ و صلح و برادری و برابری ایمان دارد؛ همان گونه که امام خمینی رحمه‏الله فرمود: «در کلمه توحید که مشترک بین همه است، در مصالح اسلامی که مشترک بین همه است، با هم توحیدِ کلمه کنید».

دشمن مشترک

انقلاب اسلامی و جنبش‏های اسلامی، دشمن مشترکی دارند. این دشمن مشترک که همان استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا و اسرائیل است، همانند کفار قریش، مغولان وحشی، استعمارگران اروپایی و صرب‏های نژاد پرست و...، کیان اسلام را تهدید می‏کند. در مقابل، انقلاب اسلامی با طرح شعار «نه شرقی نه غربی» عَلَم مبارزه بر ضد دشمن مشترک جهان اسلام را به دوش گرفته است.

هدف مشترک

هدف انقلاب اسلامی ایران و جنبش‏های اسلامی معاصر، برچیده شدن فساد، اجرای قوانین اسلام، استقرار حکومت اسلامی در جامعه مسلمانان، و به اهتزاز درآوردن پرچم لا اله الا الله در سراسر جهان با تکیه بر قدرت الهی و توده‏های مردم است. البته برخی از جنبش‏های سیاسی معاصر، فقط عمل به احکام اسلام را در کشورهای خود می‏خواهند و برخی نیز خواستار تشکیل حکومتی مستقل، بدون تأکید بر شکل اسلامی حکومت هستند.
بنابراین می‏توان گفت که جنبش‏های اسلامی معاصر، حیات خود را مدیون انقلاب اسلامی هستند؛ زیرا انقلاب اسلامی به اسلام و مسلمانان حیاتی تازه بخشید، آنان را از عزلت و حقارت نجات داد و اسلام را به عنوان تنها راه‏حل برای زندگی سیاسی مسلمانان مطرح ساخت.

وحدت‏طلبی و مردم‏گرایی

تکیه و تأکید انقلاب اسلامی و رهبری آن بر لزوم وحدت همه قشرها و همه مذهب‏های اسلامی در نیل به پیروزی در صحنه داخلی و خارجی، زمینه گرایش جنبش‏های اسلامی معاصر به سوی انقلاب اسلامی است؛ زیرا انقلاب اسلامی با الگو قرار دادن اسلام ناب محمدی صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم ، هیچ تفاوتی بین مسلمانان سیاه و سفید، و غربی و شرقی قائل نیست و بر جنبه‏های اختلاف برانگیز در بین مسلمانان پافشاری نمی‏کند؛ بلکه با برگزاری هفته وحدت، برپایی روز قدس، صدور فتوای امام خمینی رحمه‏الله علیه سلمان رشدی و...، در راه اتحاد مسلمانان گام برداشته است. به همین دلیل، انواع گروه‏های غیرشیعی و حتی جنبش‏های آزادی‏بخش غیراسلامی، انقلاب اسلامی ایران را الگوی خود قرار داده‏اند. مردمگرایی انقلاب اسلامی نیز، عاملی در گسترش انقلاب و پذیرش آن از سوی ملت‏های مسلمان بوده است.

تأثیر انقلاب اسلامی ایران بر جنبش‏های سیاسی اسلامی

انقلاب اسلامی ایران بر حرکت‏های اسلامی معاصر، تأثیر فراوانی گذاشته است که از آن جمله می‏توان به بازتاب سیاسی و فرهنگی آن اشاره کرد.

الف) بازتاب سیاسی

یکی از مهم‏ترین دستاوردهای انقلاب اسلامی ایران، تجدید حیات اسلام در جهان است. به بیان دیگر، عمر دوره‏ای که اعتماد به نفس در میان مسلمانان از بین رفته و خواهان هضم شدن در هویت جهانی بودند، به پایان رسید و انقلاب اسلامی آن اعتماد به نفسی که روزگاری پشتوانه تمدن بزرگ اسلامی بود، احیا و بارور کرد.
این تجدید حیات اسلام، آثار مختلفی را برای جنبش‏های اسلامی به ارمغان آورد. یکی از این آثار، انتخاب اسلام به عنوان بهترین و کامل‏ترین شیوه مبارزه است. چنین رویکردی، به معنای کنار گذاشتن اندیشه‏های غیرمذهبی است که همگی در نجات ملت‏های اسلامی از چنگال استبداد داخلی و خارجی ناتوان ظاهر شدند.

ب) بازتاب فرهنگی

انقلاب اسلامی ایران، ارزش‏های فرهنگی جدیدی را در مبارزه سیاسی جنبش‏های اسلامی مطرح کرد. یکی از این ارزش‏ها، گرایش به جهاد است. جنبش‏های اسلامی پس از انقلاب اسلامی ایران، جهاد، شهادت و ایثار را به عنوان اصول اساسی پذیرفته‏اند.
مردمی بودن که یکی از ویژگی‏های انقلاب اسلامی ایران است، در جنبش‏های سیاسی اسلامی راه یافته است. این جنبش‏ها دریافته‏اند که اسلام، توانایی بسیج توده‏های مردم را دارد.
تقلید شعارهای انقلاب اسلامی ایران از سوی جنبشگران مسلمان، شکل دیگر تأثیر انقلاب اسلامی ایران است. برای مثال شعار مردم مصر «لا شرقیه و لا غربیه»، مردم کشمیر «الله اکبر» و «خمینی رهبر»، شعار مردم فلسطین «لا اله الا اللّه‏»، «اللّه‏ اکبر» و «پیروزی از آنِ اسلام است» می‏باشد.
از دیگر مظاهر انقلاب اسلامی ایران که در پیروان جنبش‏های سیاسی اسلامی معاصر دیده می‏شود، حجاب است. با پیروزی انقلاب اسلامی، گرایش به حجاب در نقاط مختلف جهان افزایش یافت.
تظاهرات به سبک ایران نیز یکی دیگر از آثار فرهنگی انقلاب اسلامی ایران بر حرکت‏های اسلامی و سیاسی معاصر به شمار می‏آید.

جهان‏شمولی

پدیده‏های سیاسی و اجتماعی بزرگ هر جامعه، همچون انقلاب‏های مطرح در تاریخ بشر، بر تحولات فکری، سیاسی و اجتماعی در خارج از مرزهای خود اثر می‏گذارند. انقلاب اسلامی ایران نیز از این قاعده بیرون نبوده است؛ به ویژه آنکه با رویکرد عقیدتی خود، از توانمندی تأثیرگذاری به گستره جغرافیایی جهان اسلام برخوردار بود. ویژگی اصلی انقلاب اسلامی، تبلیغ اسلام و اصول اساسی آن است. جهانی بودن انقلاب در گسترش فرهنگ اسلامی و افزایش اقتدار اسلامی جلوه‏گر می‏شود. گسترش انقلاب اسلامی نه تنها حرکتی انقلابی، بلکه وظیفه‏ای دینی به شمار می‏آمد. به همین دلیل در اصل 154 قانون اساسی آمده است: «جمهوری اسلامی ایران، سعادت انسان‏ها در کل جامعه بشری را آرمان خود می‏داند و استقلال، آزادی و حکومت حق و عدل را حق همه مردم جهان می‏شناسد. بنابراین در عین خودداری کامل از هرگونه دخالت در امور داخلی ملت‏های دیگر، از مبارزه حق‏طلبانه مستضعفان در برابر مستکبران در هر نقطه از جهان حمایت می‏کند».

بازتاب انقلاب نور در جهان

آسیای مرکزی

استاد جمعه علی خان (معاون وقت وزیر فرهنگ قرقیزستان) می‏گوید: «شناخت اولیه ما از انقلاب، بسیار ناچیز بود... ما همین اندازه می‏دانستیم که امام خمینی رحمه‏الله ، شخصیتی سازش‏ناپذیر است که سال‏ها در تبعید زندگی کرده و به چیزی جز پیروزی انقلاب اسلامی و تأسیس حکومت اسلامی رضایت نمی‏دهد».
مقامات کشورهای تازه استقلال یافته، اعتراف کرده‏اند که با پیام امام خمینی رحمه‏الله به گورباچف، به عمق شخصیت ایشان پی برده و دانسته‏اند امام خمینی رحمه‏الله شخصیتی سیاسی در ردیف دیگر رهبران کشورها نیست. آنها پیام امام را مهم‏ترین و رساترین صدای انقلاب ایران در میان ملت‏های خود می‏دانند.

جنوب شرقی آسیا

احیای اسلام و تأثیر انقلاب در آسیای جنوب شرقی، به شیوه‏های گوناگونی به ویژه در مالزی و اندونزی تجلّی یافته است. از نشانه‏های آشکار این امر، حجاب بسیاری از زنان، توجه هر چه بیشتر مردم به نماز، روزه و دیگر عبادات، برنامه‏های مذهبیِ بیشتر در تلویزیون، استناد به اسلام در سخنرانی‏های سیاست‏مداران و مشارکت بیشتر در سازمان‏های اسلامی بین‏المللی است. نظر عمومی بر این است که انقلاب ایران، تأثیر مهمی بر عناصر آشنا به مذهب در این کشورها داشته است و مسلمانان بیش از پیش هویت خود را شناخته‏اند.

لبنان و فلسطین

حرکت‏های اسلامی در لبنان کاملاً با انقلاب اسلامی ایران در ارتباط هستند. یکی از اساتید دانشگاه لبنان می‏گوید: «در دنیای امروز، هر انسانی باید کسی را بیابد که از طرف او حمایت شود. در این ایام، ترکیه با گرایش به غرب، اسلام را رها کرد و کسی نبود که مسلمانان را حمایت کند. آمریکا و فرانسه و غرب نیز مسیحیان را حمایت می‏کنند. در این برهه می‏بایست کسی اسلام و مسلمین را حمایت می‏کرد. انقلاب اسلامی پیروز شد و مسلمانان لبنان و تمام مظلومان جهان را مورد حمایت خود قرار داد».

غرب و آمریک

تحلیلگران و صاحب‏نظران معتقدند که با آغاز عصر امام خمینی رحمه‏الله ، دین و دین‏داری در همه جهان گسترش یافته و زنده شده است. از این رو، کلیساها جان تازه‏ای گرفتند و حتی مذهبی بودن در اروپا با ارزش تلقی شد. خلاصه اینکه عصر امام خمینی رحمه‏الله ، عصر احیای دین و معنویت در جهان معاصر به شمار می‏آید.
یکی از اندیشمندان اسلامی در این‏باره گفته است: «مهم‏ترین دستاورد حرکت امام خمینی، احیای دین و دین‏گرایی در جهان معاصر بود؛ به گونه‏ای که به برکت این حرکت، نه تنها پیروان دین اسلام، بلکه پیروان دیگر ادیان، از جمله مسیحیت نیز حیاتی دوباره یافته و در نتیجه دین و دین‏گرایی در سایر ملل نیز افزایش یافت».

ویژگی‏های انقلاب اسلامی

گرایش دینی

یکی از ویژگی‏های انقلاب مردم ایران، خدا محوری آن است. در اصل 56 قانون اساسی جمهوری اسلامی می‏خوانیم: «حاکمیت مطلق بر جهان و انسان از آن خداست و هم او، انسان را بر سرنوشت اجتماعی خویش حاکم ساخته است».
در وصیت‏نامه پیر عرفان و بنیان گذار انقلاب اسلامی، در این‏باره چنین آمده است: «ما می‏دانیم که این انقلاب بزرگ که دست جهان‏خواران و ستمگران را از ایران بزرگ کوتاه کرد، با تأییدات الهی پیروز گردید. اگر نبود دست توانای خداوند، امکان نداشت یک جمعیت 36 میلیونی با آن تبلیغات ضد اسلامی و ضد روحانی خصوصا در این صد سال اخیر... یکپارچه قیام کنند و در سرتاسر کشور با ایده واحد فریاد اللّه‏ اکبر و فداکاری‏های حیرت‏آور و معجزه‏آسا، تمام قدرت‏های داخل و خارج را کنار [زند].... تردیدی نیست که این یک تحفه الهی و هدیه غیبی بود که از جانب خداوند منّان بر این ملت مظلوم غارت زده عنایت شده است».

مردمی بودن انقلاب

مردمی بودن در انقلاب‏های دیگر هم کم و بیش دیده می‏شود، ولی در انقلاب اسلامی ایران بسیار برجسته‏تر است. در این انقلاب، بیشتر مردم به صحنه آمدند و خواستار سرنگونی رژیم شاهنشاهی و برقراری نظام اسلامی شدند. نظامی، کارگر، کارمند، کشاورز، روحانی، دانشجو و معلم، همه و همه در این انقلاب سهیم بودند. این وجه از مردمی بودن انقلاب شاخص است. در بیشتر انقلاب‏های دیگر، عنصر اصلی مبارزه، نیروهای متشکل حزبی و شبه‏نظامی بودند که از راه جنگ مسلحانه کار را تمام کردند و نقش مردم بیشتر حمایت و پشتیبانی از آنها بود، ولی در انقلاب ما، همه مردم نقش داشتند و در سراسر کشور با یک شدت و قدرت با رژیم پهلوی به مبارزه برخاستند.

رهبری و مرجعیت

از ویژگی‏های مهم انقلاب اسلامی ایران که از ویژگی الهی بودن انقلاب سرچشمه می‏گیرد، نقش دین، عالمان دینی و رهبری و هدایت انقلاب است. همه انقلاب‏های دیگر به نوعی در مقابل دین و مذهب بودند، ولی این انقلاب با رهبری و هدایت عالمان دینی آغاز شد و به سرانجام رسید. در رأس این بزرگان، شخص امام خمینی رحمه‏الله قرار داشت که بالاترین جایگاه دینی، یعنی مرجعیت را دارا بود. رهبری ایشان، ویژگی‏های برجسته‏ای داشت که برخی از آنها را برمی‏شماریم:
الف) امام که مرجعی دینی بود، پایگاه وسیع و عمیق مردمی داشت.
ب) ایشان با پایه‏گذاری قیام پانزده خرداد و مدیریت و شجاعت بی‏مانند در آن جریان و ایام تبعید، رهبری سیاسی و انقلابی خود را به اثبات رساند.
ج) رهبری ایشان قاطعانه بود.
د) امام، هم طراح انقلاب بود و هم مدیر و مجری آن.

اصالت

اصالت انقلاب اسلامی ایران دو بُعد دارد: نظری و عملی. در بعد نظری و فکری، آرمان‏ها و ایده‏های این انقلاب، وارداتی نبوده، محصول جامعه و تاریخ ایران است. اسلام و عقاید اسلامی هزار و چهارصد سال قبل از سوی ایرانیان پذیرفته شده، در این مدت به عنصر اصلی و اساسی فرهنگ و ملیت ما تبدیل شد. در بُعد عملی نیز می‏بینیم که مردم با نیروی خود و بدون کمک‏های مالی و تسلیحاتی شرق و غرب یا همسایگان و با اتکا به خداوند و شعار «پیروزی خون بر شمشیر» به پیروزی رسیدند.

اسلامی ـ دینی بودن انقلاب ایران

یکی از شروط درجه اول انقلاب ایران، اسلام است؛ زیرا رهبر این انقلاب فردی روحانی و مرجع دینی بوده، سازمان‏دهی آن از راه سازمان سنتی هزار ساله حوزه‏های علمیه دینی صورت می‏گرفت. سازمانی که پنج عنصر و رکن اساسی داشت؛ علما و مراجع دینی، حوزه‏های علمیه و مدارس دینی، بقعه‏ها و مزارهای متبرک، مساجد و ائمه جماعات، دستجات و هیئت‏های مذهبی. بنابراین به دلیل نقش اساسی دین اسلام در شرایط انقلاب ایران، این پدیده متصف به صفت اسلامی گردیده است.

خاستگاه عاشورایی انقلاب

از دیدگاه بسیاری از اندیشمندانی که در زمینه علل و عوامل پیروزی انقلاب اسلامی ایران نظریه‏پردازی کرده‏اند، عامل مذهب از قوی‏ترین و اصلی‏ترین عواملی است که در پیدایش و پیروزی انقلاب نقش بسزایی داشته است. همچنین مروری بر ادبیات سیاسی رایج در روند وقوع انقلاب اسلامی، شعارها، سخنرانی‏ها و بیانیه‏های رهبران نهضت، بیانگر این واقعیت است که از میان عناصر مذهبی، فرهنگ عاشورا و نهضت امام حسین علیه‏السلام ، نقش به‏سزایی در این زمینه بر عهده داشته است. فرهنگ شهادت، مبارزه همیشگی با باطل، طاغوت‏ستیزی، اصل پیروی از رضایت خداوندی و مصالح مسلمانان، و نیز فرهنگ نظارت عمومی و امر به معروف و نهی از منکر، از ویژگی‏های مؤثر فرهنگ عاشورا بر انقلاب ایران است.



 

 

 
 

[ سه شنبه 89/11/12 ] [ 2:10 عصر ] [ پویا بخشی ]

به نام خدا

 قال رَسولُ الله(ص):

  • برترین شما،نیکوترین شما از نظر اخلاق است؛ آنان که خود را آماده خدمت کرده و همنشین نوازند؛ با مردم انس می گیرند و مردم با آنان انس می گیرند.

منبع : اصول کافی،ج2/ص102، حدیث1?.

 

---------------------------------------------------------------------------------------

قال رَسولُ الله(ص):

  • آفرین بر مردمی که جهاد کوچکتر را به پایان بردند وجهاد اکبر بر عهده ی آنان باقی مانده است. پرسیدند :« ای رسول خدا ! جهاد اکبر کدام است؟» فرمود:«جهاد با نفس.»

منبع : بحارالانوار،ج?7/ص??،حدیث 7

 


[ سه شنبه 89/11/12 ] [ 1:40 عصر ] [ پویا بخشی ]
درباره وبلاگ
موضوعات وب
امکانات وب
بازدید امروز: 5
بازدید دیروز: 5
کل بازدیدها: 42516